یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

نفس


             من و دل ! هم نفسیم ... با نفس خیال تو 


                              نفسم ! هم نفسم ! هر نفسم فدای تو ....


ایران ایران

اگه خاک من از دست بره جایی ندارم
دل میمیره از غصه دیگه نایی ندارم
بجز نام تو ای مام وطن ای موطن من
دگر بر روی لب های خود آوایی ندارم..
دیگه ندارم طاقت موندن
من این شهر رو رها میکنم از درد شبونه
دل ِ موطن من مرده ز بیداد زمونه
های های،ایران
سرم روی تن من نباشه گر که بیگانه بشه هموطن من
های های،ایران
سرم روی تن من نباشه گر که بیگانه بشه هموطن من
اگه خاک من از دست بره جایی ندارم
دل میمیره از غصه دیگه نایی ندارم
بجز نام تو ای مام وطن ای موطن من
دگر بر روی لب های خود آوایی ندارم..


های های،ایران

سرم روی تن من نباشه گر که بیگانه بشه هموطن من
ایران،ایران
سرم روی تن من نباشه گر که بیگانه بشه هموطن من

عیدتان مبارک

گفتم آخرعشق را معنا کنیم 

بلکه جای خویش را پیدا کنیم 


آمدم دیدم جای لاف نیست 


عشق غیر از ع ش ق نیست 


آمدم گفتم به آوای جلی 


ع یعنی عدل مولایم علی 


ش یعنی شور الله الصمد 


ق یعنی قل هو الله احد 




عاشقان عیدتان مبارک باد. 


♥ لبخند خدا ♥

بر تل خاکی نشسته بودم که خدا آمد و کنارم نشست گفت: مگر کودک شده ای که با خاک بازی میکنی؟
گفتم: نه ولی از بازی آدمهایت خسته شدم همان هایی که حس میکنند هنوز خاکم و روح تو در من دمیده نشده من با این خاک بازی میکنم تا آدمهایت را بازی ندهم ...
♥ خدا خندید ♥
پرسیدم: خدا چرا از آتش نیستم تا هرکه قصد بازی داشت را بسوزانم؟
خدا اما ساکت بودگویا از من دلخور شده بود...
گفت: تو را از خاک آفریدم تا بسازی نه بسوزانی،
تو از خاک از عنصری برتر ساختم،
از خاک ساختم که با آب گل شوی و زندگی ببخشی،
از خاک که اگر آتشت بزنن باز هم زندگی میکنی،
با خاک ساختمت تا با باد برقصی،
تو را ازخاک ساختم تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازی داد تو برخیزی سر بر آوری در قلبت دانه عشق بکاری و رشد دهی و از میوه شیرینش لذت ببری تو از خاکی و به خاکی بودنت ببال.....
و من هیچ نداشتم برای گفتن به ♥ خدا ♥...


خنده های زورکی

بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها
مثل از نو دیدن صدباره ی "اخبار" ها

خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند
در سکوت ما ، صدا می اید از دیوار ها

هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها

دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
دوستت دارم شده قربانی تکرار ها
خنده_های_زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها

گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم
بغض کردم خود خوری کردم نگفتم بارها



فاطمه یا فاطمه

 عشق یعنے عین ، یعنے شین פּ قاـ؋                  عشق یعنے سیلے פּ ضرب غلاـ؋ 

  

 عشق یعنے عاشق گـפּـهــر شـבن                         عشق یعنے پشت בر کـפּـثر شـבن 

  

 عشق یعنے قل هـــפּ اللهـ احـב                              عشق یعنے چیـבهـ گشتن با لگـב 

  

 عشق یعنے یک سکـפּـت پر زخشم                      عشق یعنے بغض یاس بارבار 

  

 عشق یعنے گریهـ کرבن زار פּ زار                      عشق یعنے زجر نـפּـح פּ عمر گل 

  

 عشق یعنے قُرةالعین رُسل                               عشق یعنے خنـבهـ با یک کـפּـهـ غم 

  

 عشق یعنے غسل بے بے نیمهـ شب                      عشق یعنے سرבے از گرماے تب 

  

 عشق یعنے هــرچهـ בارے رפּ کنے                        عشق یعنے غنچهـ ات را بـפּ کنے 

  

 عشق یعنے یک בـ؋ـاع بے ذפּـالـ؋ـقار                       عشق یعنے یک تبسم زیر نار 

  

 عشق یعنے عشق زهــرا פּ علے                          عشق یعنے בختر پاک פּـلے 

  

 عشق یعنے ربنا פּـقت سحر                              عشق یعنے خـפּـن چکیـבن از کمر 

  

 عشق یعنے یک شقایق בست باـב                        عشق یعنے طـ؋ـل خـפּــב برבن زیاـב 

  

 عشق یعنے شبنم خـפּـن رפּـے برگ                       عشق یعنے شستن בل با تگرگ 

  

 عشق یعنے ؋ـا פּ طا פּ میم פּ هــ(ـ؋ـاطمهــ)                   عشق یعنے سربلنـב از محکمهـ 



فاطمه یا فاطمه






یازده تا از بهترین لحظات عمر - برای مهربونی هات ممنونم خدددددددددددددا

1-عاشق شدن

2-دادن آخرین امتحان

3-تماس از کسی که دلتون براش تنگ شده

4-به شخصی که دوسش دارین نگاه کنین و ببینین اونم داشته به شما نگاه میکرده

5-دوستای قدیمی خوبت رو ببینی و بفهمی هیچی بینتون تغییر نکرده

6-لمس انگشتان یه نوزاد تازه متولد شده

7-از خواب بیدار شی و ببینی هنوز وقت اضافی برا خوابیدن داری

8-یه شب قشنگ تو خیابون تنها قدم بزنی و خاطرات قشنگ و خوبت رو مرور کنی

9-وقتی تنهایی یه پیام یا تماس از کسی که دوسش داری دریافت کنی

10-حس کنی یه نفر واقعا به تو و کارت اهمیت میده

11-زمانی که این پیام رو میخونی و به این لحظات خوب فکر میکنی و لبخند به لبت میاد این بهترین لحظه برای منه که لبخند رو به لبت آوردم

وقتی که چشات ابره

وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
آفتاب به نگاه تو ، کلی بدهی داره


ماه روزا میاد مکتب،پیش مژه نازت

بارون شده شاگرد،شب تاسحرسازت

 

پروانه میاد دورت،تنها واسه مردن
مردن پیش چشم تو،یعنی همیشه بردن

 

دریا شنیدم عصرا،موتومیزنه شونه
راستی دیگه فهمیدم، محض چی پریشونه

 

پیش یه نگاه تو،کوها همیشه مومن
بیچاره گلا پیشت،یک عمره که محکومن

 

کوها توزمستونا از دوره که پربرفن
پیش تو میان هیچن،درحد دو تا حرفن

 

رنگین کمونم سادس،پهلوی تو بی رنگه
چشمای تو که باشه،جای آسمون تنگه

 

با اسم تو سیمرغا،پر میکشن و میرن
بابرق نگاه تو میسوزن و میمیرن

 

دربون دو چشماته،هرچی نور و سیارس
دفترچه ابرا از،حرفای مژت پارس

 

صحراها زیردستت گرما رو می آموزن
زیبا آتیشا از رو،چشمای تو میسوزن

 

قطبا زیر دست توشیش ماه میبینن دوره
تو قلب تو دائم شب ،دستات همیشه ظهره

 

جنگل با اون آوازش،تو چشمای توگم شد
شمشاد اومد و پیشت،خم شد،قدگندم شد

 

من هرچی بگم ازتو ، با اون جذبت دوره
راس گفتی چه کاری بود،شاعر مگه مجبوره؟

 

من متهمم باشه، تو داوری و قاضی
هم میتونی شاکی شی،هم مهربون و راضی

 

حرف حالا و فردا،مثل همیشس زیبا
جز تو همه یعنی هیچ،تو یعنی،خود دنیا

مریم حیدر زاده

تو کافر دل...!


تو کافر دل...!


نمی بندی نقاب زلف و ...


میترسم...!


که محرابم بگرداند...

خم آن دل ستان ...ابرو!


کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه

خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه

کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم

میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم

یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم

از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم

فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم

محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم

می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم

روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم

تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری

تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری

کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا

مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا

قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف

اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف

نگـــــــــــــــــاه

پیراهن نگاه مرا مکش از پشت


که بر می گردم


و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوب های چشم به راه


چنان به خود می فشارمت


که هفتاد و هفت سال تمام


باران ببارد و گندم درو کنیم..!


مبارک باد....

لباس یاس بر تن کرد زهرا


کنار دست او بنشست مولا


محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت


غلط گفتم بلی نه یا علی گفت . . .




به من نگاه کن

از تو عبور میکنم فقط نگاه میکنی

من اشتباه میکنم توهم گناه میکنی

به من نگاه کن نترس من به تو مبتلا شدم

به موج میزنم ببین چه ساده ناخدا شدم

به من نگاه کن بگو کجارو زیر و رو کنم

کدوم گلایه رو بگم چه دردی آرزو کنم

به من نگاه کن برو فاصله باورم بشه

در انتظار بودنت عذاب آخرم بشه


ازم عبور میکنی ببین سقوط میکنم

به من نگاه کن بزن فقط سکوت میکنم

به من نگاه کن بگو کجا رو زیر و رو کنم

کدوم گلایه رو بگم چه دردی آرزو کنم

به من نگاه کن برو فاصله باورم بشه

در انتظار بودنت عذاب آخرم بشه

شعر عاشقانه


ابر شدم، صدا شـدی ... شـاه شدم گـدا شدی

شعر شدم، قلم شدی .... عشق شدم، تو غم شدی


عشق من ، دریای من .... آسوده در رویای من


این لحظه در هوای تو .... گمشده در صدای تو


من عاشقم؛ مجنون تو .... گمگشته در بارون تو


مجنون لیلی بی خبر ... در کوچه‏ های‏ت در به در


مست و پریشون و خراب .... هر آرزو نقش بر آب


شاید که روزی عاقبت .... آروم بگیرد در دلت


 

کنار هر ستاره ای ..... نشسته ابر پاره ای

من از تبار سادگی ..... بی خبر از دلدادگی



ماه شدم، ابر شدی .... اشک شدم، صبــر شدی

برف شدم، آب شدی ... قصه شدم، خواب شدی


عشق من ، دریای من .... آسوده در رویای من


این لحظه در هوای تو ... گمشده در صدای تو


من عاشقم؛ مجنون تو .... گمگشته در بارون تو


مجنون لیلی بی خبر ... در کوچه‏های‏ات در به در

مست و پریشون و خراب .... هر آرزو نقش بر آب


شاید که روزی عاقبت .... آروم بگیرد در دلت