یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

مرد باس


مرد باس وقتی از دست خانومش عصبانی میشه فریاد بزنه...


بعد کمربندشو در بیاره بره سمتش


کمربندو بندازه دور کمرش و با چشم غره


و ملایمت بهش بگه: بوس یا گاز؟


نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا پنج‌شنبه 7 اسفند 1393 ساعت 17:08 http://gowithwith.blogsky.com/

نمیدانم قصه این شعر تا چه حد واقعیه ولی میگن استاد شهریار وقتی معشوقه دوران جوانی اش رو روز سیزده بدر با همسر و بچه به بغل
میبینه این شعر را می سراید:
سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم

واقعا زیبا بود

روشنک سه‌شنبه 5 اسفند 1393 ساعت 23:10 http://dkhtrasmanha.mihanblog.com/

وای مگه همچین موجوداتی وجود دارن؟

والله قسمت ما نمیشه شما چطور؟

قسمت من شده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد