یه عروس و داماد میرن مسافرت، مادر داماد هم باهاشون میره.
عروس می پرسه: اسم این مسافرت چیه؟
داماد میگه: ماه عسل.
میگه: پس مادرت چیه؟
میگه: زنبور عسل!!!
حافظ شیرازی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
خانم دریایی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنیا را
نه جان و روح می بخشم، نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر، ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت ،عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند اینها، بگیرند وقت ماها را
میگویند در یک مجلسی از ژولیده
نیشابوری پرسیدند: میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه " دل "
درآن باشد و هر کدام معنای مختلفی داشته باشد.
و او رباعی زیر را در همان مجلس سرود:
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل ، سنگدل ، نشنید و رفت
گفتمش: ای دلربا دلبر زدل بردن چه سود؟!
از ته دل بر من دیوانه دل ،خندید و رفت