ᓄـهرباטּ ᓄـهر ᓄـטּ
نه כر آـωــᓄـاטּ نه כر شعر و نه כر برکه اـωـت
ᓄـهرباטּ ᓄـهر ᓄـטּ
رو برویҐ نشـωـته
و وقتۓ כر چشـᓄـهایش خیره ᓄـیشوҐ
جزر و ᓄــכ را כر قلبҐ احسا๛ میکنҐ
گاهــی دلی برای تو دلتنگ ᓄـی شود،
گاهـ رنگهــا برای تو بیرنگ ᓄـی شود .
گاهـ خاطری بهـ یاد تو خشنود و دلخوش است ،
گاهــی لبی برای تو لبخند ᓄـیزند .
گاهــی نف๛ ز سینهـ نـᓄـی آید از غـᓄـت ،
گاهــی ز شوق بودنت ، نفسی بند ᓄـی شود