کسی را پیدا کنید که :
هیچگاه از بوسیدن شما خسته نشود .
وقتی احساس حسادت میکنید ، شما را در آغوش بگیرد .
وقتی عصبانی هستید شما را درک کند و ساکت بماند .
وقتی حالتان خوب نیست ، دستتان را بگیرد .
آینده خود را با شما تصور کند و برایش برنامه ریزی نماید .
وقتی چنین کسی را یافتید ...
... هرگز رهایش نکنید ...
من یکـ دخترمــ
وقتےخسته امـ
وقتےکلافه امـ
وقتےدل تنگمـ
بشقابـ هارانمےشکنمـ
شیشه هارانمےشکنمـ
غرورتـ رانمےشکنمـ
دلتـ رانمےشکنمـ
دراین خستگےهـا
زورمـ به تنها چیزےکه مےرسد،این بغض لعنتےستــ
سیگار چه زیبا کام میدهد…
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبانش بوسه ها میگیرم
چه لذتی میبرم از این همخوابی
او از جان مایه میگذارد
و من از عمر
بغضم گرفته وقتشه ببارم چه بی هوا هوای ِ گریه دارم
باز کاغذام باتو خط خطی شد
خدا این حس و حال و دوست ندارم
باز دور پنجره قفس کشیدم دوباره عطر ِ تو نفس کشیدم
قلم تو دستت ِ من پر از سکوت ِ
دوباره از ترانه دست کشیدم
باز خاطرات ِ تو همین حوالی ِ حالم همین ِ و یه چند سالیه
جای ِ تو خالی ِ
جز تو تمام ِ شهر میدونن حالم و مثل ِ کبوترم که سنگ ِ آدما
شکسته بالمو
مرسی بهم سرزدی بامرام...نمیدونم بهت نظر دادم ..یه نه ولی اگه ندادم بخاطر اینه که نمیتونستم پستاتو بخونم...
فدا سرت ..داداشششششششششم
دروووود
اپ جدید کردم خوشحال میشم سربزنی
منتظرم دوست خوبم
حتما
عشق بازیه رنگها فصل من...
چشمامو میبندم و ریه هامو پر می کنم
از هوای خوب این روزها...
فصل دوست داشتنی من.................
فصل احساس های خوب.................
یه حس عجیبی نسبت به این فصل دارم!!!!
برگ های سبز،محکم به شاخه های درخت
چسبیده اند
و لحظه های نیامده ی پاییز در انتظار
کوچ تابستان اند
تا آنها را با خود به بادهای سرد بسپارند.
اما برگ های خشک شده ی زرد هم در خود
خش خش زیبایی دارند.
کافیست از کفش هایت بپرسی...؟؟؟
گاهی هم به پاهایت نگاه کن
خوش بحال پاهایی که خاک را میفهمند..........
راستی چرا نگاه ما آدمها به دنبال
معنی کردن هر چیزی است؟؟؟
و به چشمها امان نمی دهد که فقط ببیند!!!
راستی چرا...؟؟؟
همیشه از بچگی با اومدن فصل پاییز
پر از شور و شوق میشدم
دلم پر از ذوق میشه نمیدونم چرا؟!
شاید به خاطر اینه که من زاده ی پاییزم
و در این فصل به دنیا اومدم.
شایدم به خاطر اینه که ..........نمیدونم...!!!
هر چی هست من عاشق فصل پاییزم.
ازت ممنونم خدای خوب من.
بابت نقاشی های زیبات تو این فصل.
خیلی قشنگ بود.
روبروی من راه می روی،خورشید در چشمانم راه میرود.
کنارم مینشینی،خورشید را در رگهایم حس می کنم.
پنجره اتاقم را باز می کنی،جزیره ای در خونم سر بر می آورد.
جزیره ای که تنها ساکنش تو هستی،
تنها قلب تپنده و تها حسش...
به من نزدیک شو،با من بیا.
برایت آسمانی تازه می آفرینم.
آسمانی آبی تر از دریا و بی کرانه تر از آرزوهایی که داری.
به من نزدیک شو،با من بیا.
این پیاده روها و خیابان های طولانی را تنها برای تو ساخته ام.
تنها برای تو که ماندنی هستی تا ابد...
به من نزدیک شو،با من بیا.
می خواهم با کمک تو درد دل ماهیان اقیانوس را بشنوم.
آنها هرگز نمیتوانند اشک بریزند و مثل من با تو قدم بزنند.
به من نزدیک شو،با من بیا.
می خواهم الفبایی تازه بیافرینم و با زبانی که
فقط من و تو میفهمیم با تو سخن بگویم
چنان که تمام دنیا سکوت کنند به احترام این عشق
خیلی قشنگ بود
ممنووووووون رها خانوم
قبل ازاینکه سرت را بالاببری و نداشته هات
را به پیش الله گلایه کنی..
نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش
شکرررررررر داشته هام رو شکر
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی..
کفن سفید اما ترساننده است..
و کعبه سیاه امامحبوب و دوست داشنتی است..
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش..
صدای بلندنشانگرمردانگی نیست..
و لختی و برهنگی نشانه زن بودن نیست..
دقیقاااااا
انسان;بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فکرش،
شریف نمیشود جز به واسطه ی رفتارش
و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیکش.
مررررررررسی
در هیاهوی زندگی، دریافتم کسی هست
که اگر بخواهد می شود
و اگر نخواهد، نمی شود؛ “به همین سادگی”!
کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم،
کاش فقط او را می خواندم…
کاش..زیبا بود
ممنون که بهم خبر دادین
حتما
سمام برا من دعا کنید
دعا میکنم........