بوی سیب و، حرم حبیب و، حسین غریب و، کربــــــــــــبلا
بوی شبنم، نفس نفس دم دم، من عاشقت هستم، کربـــــــــــبلا
تو چه در پیمانه کردی، که مرا دیوانه ی، دیوانه ی، دیوانه کردی
با نگاهت دل ربودی، که مرا مستانه ی، مستانه ی، مستانه کردی
کربلای تو، حسین جان، آقا عشق عالمینه
همه میگن صفای دل، صحن بین الحرمینه

پروانه که عمر کوتاهی دارد
این عمر ماست که پروانه پروانه میرود ....
سلام...اپم بیا
میام

خوش اومدید
چه دریاچه ای بود
نگاهت
و من نمی دانستم تا کجاها
همراه خنده ات
در آن پارو خواهم زد.
سلام داداش وبت عالیه و همه مطالبت لاااااااااااااایک دارن
دوست داشتی به منم سر بزن
اگه با تبادل لینک هم موافق بودی خبرم کن
وب شما هم عالیه ...یکم نتم گیره سر فرصت میام...

عشقتون پایدار
هـر روز،خـطـ خـطی هـآیـمـ
بی معـنی تـر از دیـروز می شـونـد !
جز خودمــ،هـر کی بـخـوآنـد
خـنـدہ اش می گیـرد!
امآ مـن
هر کلمـہ را با بـغض رآهی کآغـذ می کنمـ
این جملات،خواندن نمی خواهــد..
….
درکـــ می خواهــد…
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهی عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید
دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید
تا غنچهی بشکفتهی این باغ که بوید
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
# شیخ بهایی #
تلنگر میزند امشب ، کسی بر سقف این خانه ...
تویی باران ...!!!
تو ای مهمان ناخوانده ...!!!
بزن باران !!!
توهم زخمی بزن ، بر زخم این خانه
بزن آهنگ زیبایت ،صدای چک چکه سازت
میان کاسه خالی ،شکنجه میکند امشب
من تنهای زندانی...
تو ای باران !!!
از این ویرانه دل بگذر.......
یقین بیرون این خانه ،هزاران دل
هوای عاشقی دارند..
محبوبم;
بگذار پروانه باشم
که دستان تو
همچون شاخه ی گلی
پذیرای بالهای خسته ی من باشد
و آنگاه ......
خلوتی عاشقانه
با چشمان تو
در کشاکش رفتن و ماندن
نـﮧ نمـﮯدآنـﮯ!
هیچکس نمـﮯدآند. . .
پشت این چهره ی آرام در دلم چـﮧ مـﮯگذرد...
نمـﮯدآنـﮯ!
کسی نمـﮯدآند. . .
این آرامش ظاهــر و این دل نـا آرام ،
چقدر خستـﮧ ام مـﮯکند. . .
چه دنیای ست این دنیای مجازی!
مجازی است و درعین حال مملو از انسان های واقعی
اما….
خنده هامان ، شکلک ..
گریه هامان شکلک…
یک عکس تنها و خودمان...
بی صدا حرف می زنیم...!
بی صدا فریاد می زنیم…!
بی صدا زار می زنیم …!
وبی صدا می شکنیم!
گاهی ندیده رفاقت می کنیم….
بِـه [بَعضیـــــــا] بــــاسـ گفتـــــــــ :
.
.
حالــِــــــ ما [خوبــــــ] اَستـــــــــ
(:
تـــــا چِـش شـــــــــما [دَرآد] .
دلـــم کوچـــک است !کوچکتــر ازباغـــچه پشتــــ پنجـــره !
ولیــــــ آنقدر جـــادارد که برای خدایـــــی که دوســـــتش دارمـــ
نیمکتــــی بگذارمــــ برای همیشهــــ......
خــــــــــدایا !
مـــــــــن دلـــــم قرصـــــه !
کســـــــی غـــــیر از تـــــو بــا مــــــن نیســـــت
خیــــالـــــــت از زمیــــن راحــــــت , که حتــــــی روز روشــــــن نیســـــت
کســــــــی اینجــــا نمیبـــــینه , که دنیـــــا زیر چشـــــــماتــه
یــه عمـــــــره یــادمـــــون رفـــــتــه , زمیــــــن دار مکـــــافــاتــــه
فـــــــراموشــــم شـــــده گـــــاهــــــی , کــه ایـــــن پــاییــــــن چــه هــا کـــــــردم
کــه روزی بــــایــــــد از اینـــــجـــــا , بازم پیــــــش تـــو برگـــــــردم
خـــــــدایـــا وقـــــت بــرگشـــــتــــن , کمـــــــی بـا مـــــن مـــــدارا کـــــــن
شنیـــــــــدم گــــــرمه اغـــوشــــت , اگــــــــه میشـــه منــــــم جـــــا کـــــــــن ...
سلااااااااام داداش جونم خوبی؟؟؟؟؟/
ببخش نبودم ..خوبم ب مرحمت شما

گــــــــــآهــــــی وقـــتــآ مـــیــخــوآی
یــکــی کــنـآرت بــآشــــهـ
بـــــــهــ حــرفــآت گـــوش کـــنـــهــ
چـــیــزی نــگــهـ...
کــــآری نـــکـنــهـ هــآ...
فــــقـــط بـآشـــهـ هـــمـــیـن
فقط باشه همین

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!
ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ می شود...!
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ می شود...!
ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ می شود...!
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ می شود ...!
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ می شود...!!!
ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!
ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ می شود ...!
ﻫِـــــــــــــــــﻪ ......!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!
ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ می گوید
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ می ریزد ...!!!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...
زنده یاد «حسین پناهی»
تو اما باش خدا اینجاست
عالی بود
متشکرم

مادرم ، قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …
چه سخت است مرور کردن خاطراتی که روزی شیرین ترین بودند
اما حالا آنقدر تلخ شده اند که هم دلت را به درد می آورند
هم اشکت را در می آورند !
ممنونــــ
سلام آپید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آپ کرده بودم..

خداوندا نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی! میان این دو گم شده ام، هم خودم و هم تو را آزار می دهم! هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی! خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن !
انسان ها زود پشیمان می شوند…. گاه از گفته هایشان
گاه از نگفته هایشان
اما سراغ ندارم کسی را
که از" لبخند زدن " پشیمان شده باشد…!
خوشا به حال آنانی که خوب میدانند ،
" لبخند زدن "منطقی ترین گفت و گوی عاشقانه است…..
یـْْـْه روزی مــْْـْْْْـْْْْْْـیشه میـْْْــْْـگن ✡بارانـــــــــــا
کـُـْـــْْْـْْْــْْـجاس؟ ؟
مامانـْْـَـمَم میگـْْْْْْْْْْــْْْْـه پیـْْـْـْْشه✘ خُــْْـــْـْْـْْـداـْْْْْْْْْْْْْْس✘
خدا نکنه
** نمیدانم چرا...
اما برایت سخت دلتنــــــــــــــــگم ،
در این مسلک که
صورت های بی احساس...
بسوی قلب های ساده میتازند ،
من اینجا...
در صف مرگ شقایق ها...
برای رنگ چشمان
تــــــــــــــــو
دلتنــــــــــــــــگم
نگران افرادی که پشت سر شما سخن می گویند نباشید
آنها کسانی هستند که بجای رفع کاستی های خودشان
مشغول یافتن عیوب زندگی شما می باشند . . .
.
خدایا..............
گوش کن.
زن بـــودن
غمگین ترین شادی دنیاست!
و نمـــی دانی
من به خاطــر تو ...
چقـــدر
به اشکـــهایم لبخند زده ام!!
زیباست وقتی قلبـــــــی داری کـــه :صاحبش خودت هستی،
اما زیباتر آن است کــــــــه :
دوستی داری کـه قلبـــــش ، تــــــــــــــــــــــــ ــــو هستی...
واللّــــــه !
کـــه ایـــن شهـــــــــــر
بـــی تــــو مــــــــــــرا حبـــس می شـــــــــود ...
ﺑﻪ ﮊﻭﻟﯿﺪﻩ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭﯼ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﻌﺮ در
ﻭﺻﻒ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ
"ﭼﺸﻢ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ.
ﯾﻪ ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﻩ ﺗﺎ ﮐﻠﻤﻪ"ﭼﺸﻢ" ﺩﺍﺷﺖ...
ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﻮﺩ
ﻣﺤﻮ ﭼﺸﻤﻢ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺁﺏ
ﺑﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﺯ ﺁﺏ
ﻣﻦ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﭼﺸﻢ ﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﺭﺑﺎﺏ
بود
چـون زینـب فـریاد طفلان را شنـید، از حـرم تـا قـتلِگه فـریاد دید/ای خـدا زینب از این غـم پیـر شد،مـو سپید از مـاتم آن شـیر شـد/ چـون کـه از گـودال خـون بـرخاستند،عـمه را یـاران کسی نـشناختند/دیـدیـاران را اسارت می بـرند ،خـیمه ها راهـم به غـارت می برند/آن طرف سـجاد انـدر تب خزان،این طرف زینب به یادش بـی امـان/چـون سه روز از ظهر عـاشورا گذشت،داغ هجران در دل او تازه گشت/آمدم دیدم جدا سر ازبدن ،سیّد جنت خدایا بی کفن/السلام ای شاه مظلوم و غریب،السلام ای آیهء امن یجیب
امــان از دل عـمـه ی سـادات..
یا زینب



"بسم ربالشهید"
راه کاروان عشق، از میان تاریخ می گذرد...
و هر کس در هر زمره که می خواهد ما را بشناسد؛
داستان کربلا را بخواند، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست؛
اگر دل کربلایی نباشد...
(شهید سید مرتضی آوینی)
*******-------*******
██████████
غم فراق امام کاروان اسرای کربلا، نگین آرامش قلب اهل حرم،بر همگان تسلیت باد.
حسین جان
پسرانت همه را، نام علی بنهادی
جان عالم به فدای دل بابایی تو...
ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﮐﻮﯼ ﻋﺘﺮﺕ ﺍﺳﺖ
دوره آموزشی ﺍﻡ ﻫﯿﺌﺖ ﺍﺳﺖ
پادگانم چادری ﺷــﺪ ﻭﺻــﻠﻪ دار
سر درش عکس ﻋﻠﯽ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎر
ارﺗﺶ ﺣﯿــﺪر محل ﺧﺪمتم
بهر ﺟﺎﻧﺒﺎﺯﯼ ﭘﯽ هر فرصتم
نقش ﺳﺮﺩﻭﺷﯽ ﻣﻦ ﯾﺎ فاطمه است
قمقمه ﺍﻡ ﭘﺮ ﺯ ﺁﺏ ﻋﻠﻘﻤﻪ است
رنگ ﭘﯿﺮﺍﻫــﻦ ﻧﻪ ﺭﻧــﮓ ﺧﺎﮐــﯽ است
زینب ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﭘﺲ ﻣﺸﮑﯽ است
اسم رمز ﺣﻤﻠﻪ ﺍﻡ ﯾﺎﺱ علی
افسر ﻣﺎﻓﻮقم عباس ﻋﻠﯽ
دانی که چرا چوب شود قسمتش آتش؟
بی حرمتی اش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگی اش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش؟
زیرا که خدا نیز عزادار حسین است
در پی کافه دنجی هستم
ته یک کوچه بن بست فراموش شده
که در آن، یک نفر از جنس خودم
دست و دلبازانه
از خودش دست بشوید گهگاه...
و حواسش به فراموش شدنها باشد...
کافه ای با دو سه تا مشتری ثابت و معتاد به آه...
کافه ای دود زده با دو سه تا شمع نه چندان روشن...
و گرامافونی
که بخواند: گل گلدون،بوی موهات، ای که بی تو خودمو...
و تو یک مرتبه احساس کنی
کافه یک کشتی طوفانزده است
وسط خاطره هایی که ترا می بلعند..........
در پی کافه دنجی هستم
ته یک کوچه بن بست فراموش شده
که در آن، یک نفر از جنس خودم
دست و دلبازانه
از خودش دست بشوید گهگاه...
و حواسش به فراموش شدنها باشد...
کافه ای با دو سه تا مشتری ثابت و معتاد به آه...
کافه ای دود زده با دو سه تا شمع نه چندان روشن...
و گرامافونی
که بخواند: گل گلدون،بوی موهات، ای که بی تو خودمو...
و تو یک مرتبه احساس کنی
کافه یک کشتی طوفانزده است
وسط خاطره هایی که ترا می بلعند..........
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
میان این همه نیزه که رو به پایین است
صدای زینب کبری (س) است می رود بالا
به یکتایی قسم یکتاست عباس
امیرلشکر دلهاست عباس
اگرچه زاده ی ام البنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس
این ایام رو به همه تسلیت میگم
زندگی یعنی چه؟ یعنی آرزو کم داشتن
چون قناعت پیشگان روح مکرم داشتن
جامهی زیبا بر اندام شرف آراستن
غیر لفظ آدمی معنای آدم داشتن
قطره ی اشکی به شبهای عبادت ریختن
بر نگین گونه ها الماس شبنم داشتن
نیمشب ها گردشی مستانه در باغ نیاز
پاکی عیسی گزیدن عطر مریم داشتن
با صفای دل ستردن اشک بی تاب یتیم
در مقام کعبه چشمی هم به زمزم داشتن
تا برآید عطر مستی از دل جام نشاط
در گلاب شادمانی شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگی در بشر دانی که چیست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست
قصدم نشستن بود...اما در کنارت؛نه چشم انتظارت...
قصدم شکستن غرورم بود...اما در آغوشت؛نه زیر پایت...
قصدم زندگی بود..اما با تو؛نه با خاطراتت..
قصدم پیر شدن بود..امابه پایت؛نه به دستت..
باران که می آید… یک نفر، با لبخندی ، نفس عمیقی می کشد و می گوید: واو چه بوی خوشی می آید و یک نفر با چشمانی خیس تر از خیابان کارتون هایش را جمع می کند و می گوید: خدایا تمام زندگی ام خراب شد..
لبـیـک یــا حســیـن ...
کـاش میشـد وسـط دسـت رسـانـدن به ضـریـح
مثــل حجــاج مـنـا در حـرمـت میـمـردیـم ...
در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کنند / از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند
گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا / جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند
خون بود زمین و آسمان در تب بود
خشکیده ترین واژه ی هستی لب بود
یک مرد فقط حادثه را زیبا کرد
آن مرد،امیر درد ها،زینب بود
جسم و روحم باحرم گشته عجین
حالوروزم باغمت گشته غمین
این سه جمله خواب شبهای من است:
کربلا ... پای پیاده....اربعین..
آخرین تصویر سیمای حسین است
این تمام آرزوهای حسین است
یا علی اصغر
در باب مقام دست راست ابوالفضل العباس
افتاده دست راست خدایا ز پیکرم
بر دامن حسین برسان دست دیگرم
دست چپم به جاست گر نیست دست راست
اما هزار حیف که یک دست بی صداست
اگه دیدی کسی از تنهاییش لذت میبره
بدون راز قشنگی تو دلش داره
و اگه تونستی حریم این تنهایی رو بشکنی
بدون تو از رازش قشنگتری
باید مراقب تردیدها بود!
آنها...
از پنهانی ترین نقاط،
عشق را نشانه رفته اند.
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعـت تنهایـیـم را حـس نکرد
در میـــان خنده هــای تـلخ من
گریـه پـنهانیـم را حـس نــکرد.
کوچه ای را بود نامش معرفت
ساکنینش بامرام از هر جهت
گرچه بن بست بود مثل قلب من
آخرین خانه تو بودی خوب من . . .
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم
غربت دل را به خدا میدانیم
گرچه دوریم ز هم با همه ی خاطره ها
به امید خبری تازه ز هم میمانیم
کاش میشد در آسمان ها پر کشید
چون عقابی ابرها را هم درید
پر کشید و در حضورت جان سپرد
لحظه ی آخر دو چشمان تو دید
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند
سلام مهربان..
اتفاقا امروز رفته بودم حرم جاتون خالی...
برای تمامی دوستان دعای ویژه کردم
از جمله شما مهربان...
ممنون دنیا سادات خانم

مشق این روزهای کودکانِ معصوم بنی هاشم ؛
در مدرسه ی کربلا
بابا آب
بابا آب ...
واقعه ی کربلا اتفاق می افتد ...
هرگاه ؛
دلت با دینت نباشد ،
قدمت با قلمت نباشد ،
و عملت به قولت نباشد ...
آری بدون شک اتفاق می افتد ؛
هرگاه ... هرگاه ... هرگاه ...
رباب!
کم کم برای دلت روضه ای بخوان...
دارند برای گل پسرت نقشه ای میکشند...
.
.
برای دفن جگر گوشه ام شتاب مکن حسین...
زیر عبایت همه ی امید من است ....
بمیرم برای اضطراب دلت یا ابا عبدالله...