من می گویم باید دوست داشتن را کشید.
باید آن را
در هوا نقاشی کرد.
وقتی می گویی:
"دوستت دارم "،
انگار پرنده ای را از دستهایت پر داده ای …
دوست داشتن
فقط گفتن "دوستت دارم" نیست..
بگذار دوست داشتنت
مثل نشانی خانه ای باشد
که نه از کوچه اش معلوم است،
نه از رنگ درش،
و نه از پلاکش
و فقط آن را
از عطر گل های باغچه اش میشناسی..
به همه مهر بورزید
دل بی کینه قشنگ است..:)
خنده های تو رحم ومروت سرشان نمیشود؛
.
.
.
بیچاره دلم!
سلام آقا مجتبی.
خوبین؟!
ممنون از مهربانی همیشگی شما
سلام مهرسا جان
شکر خدا
خواهش میشه مهربوووون
در کنارت بودن صــفــایی دارد...
این دل کـنــارت حال و هـوایـی دارد...
نگاهـیـ بیانداز به قلبــمـ
که از دست تو تَرَکـــ بســیار دارد...
ﺑـــﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﺯﺍﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﯾــــﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﺮﺍ ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ
ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ، ﺑﺒﯿﻨﺪ ....
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺗﺎ ﺗﻪِ ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﯽ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍ ،
ﺗﺎ ﺗﻪِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯾﻢ
ﻭ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋـــــﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ...
گاهی اوقات باید آرامش یکــیـــو بــهــم بــزنی.
تـــــا بـگی:
هســـتی...
بــه یادشـــی...
کنارشـــی.
پاے برهــنه نیایید...
ایـن اطراف چیزهاے
شکسته فراوان است!
بــــغــض
صــــدا
.....دل.....
خداوند بهتــــرین
شنونده است...
نیازی به فریاد کشیدن
یـــــا
بلند گریه کردن نیست،
او آرام ترین نیایش
دل های پاک را نیز مــــــــی شنود!
مطلب قشنگی بود
شرمنده کم سعادتی از من بود
خواهش


وقت برا جبران بسیاره
نه
همیشه برای عاشق شدن
به دنبال باران و بهار و بابونه نباش
گاهی
در انتهای خارهای یک کاکتوس
به غنچه ای می رسی
که ماه را بر لبانت می نشاند
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم
صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم
نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس …
اگر بیـــایی
این خـــون ِ دل ،خــوردنـــها را
تـــلافی نمیـــکنم
آنقـــــدر عاشــــقت میکنـــــم
که دیــگر نتــــوانـــی
هــــرگــز بــــروی…