آری … دلم ! ، گلم ! حرمت نگه دار
کاین اشکها خون بهای عمر رفته من است
سرگذشت کسی که هیچ کس نبود
و همیشه گریه میکرد
بی مجال اندیشه به بغضهایش
تا کی مرا گریه کند
تا کی
و به کدام مرام بمیرد
آری … دلم ! ، گلم
ورق بزن مرا
و به افتاب فردا بیاندیش که برای تو طلوع میکند
با سلام و عطر آویشن
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
فرقی نمی کندکجایِ جهان باشید
فقط کافیست
یک نفرعاشقانه دوستت داشته باشد...
حالا می خواهد
رویِ صندلیِ یک پارک باشید،
یا خیابانی بی انتها!
هر جا که باشد
آنجابهشت است
از رها کردن نترس،باورکن هیچکس نمیتواند
چیزی که مال توست را از توبگیرد
وتمام دنیا نمیتوانند چیزی که مال تو نیست
رابرایت حفظ کند
همه چیز ساده است
زندگی،عشق،دوست داشتن
از ارتفاع تنهائی ام
کسی پیدا نیست
دلم را آتش می زنم
با دود علامت می دهم
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهاییهایم را
از من گرفتهای
خیابانها
بی حضور تو
راههای آشکار جهنماند
خدایا به فرشتگانت بسپار که لحظه لحظه نیایش خویش ، دوستان مرا از یاد نبرند.
چه دعایی کنمت بهتر از این :
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
و دلت کلبه ای از مهر و صفا
قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا
مانند یک پری دریایی
از اقیانوس گریه هایم بیرون آمدی
و من
تنها ملوان عاشقی بودم
که زبان سکوتت را بلد بود.
((یغما گلرویی))
بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت
آری … دلم ! ، گلم ! حرمت نگه دار
کاین اشکها خون بهای عمر رفته من است
سرگذشت کسی که هیچ کس نبود
و همیشه گریه میکرد
بی مجال اندیشه به بغضهایش
تا کی مرا گریه کند
تا کی
و به کدام مرام بمیرد
آری … دلم ! ، گلم
ورق بزن مرا
و به افتاب فردا بیاندیش که برای تو طلوع میکند
با سلام و عطر آویشن
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
هرچیزی اولش یه طعم دیگه داره،
اولین غروب ماه رمضان
لحظه اول ربنا،
اولین چای و خرما،
اولین افطار،
اولین دعا...
دلخوشم به نیت پاک شما
التماس دعا
ملتمسم بدعای فراوان

فرقی نمی کندکجایِ جهان باشید
فقط کافیست
یک نفرعاشقانه دوستت داشته باشد...
حالا می خواهد
رویِ صندلیِ یک پارک باشید،
یا خیابانی بی انتها!
هر جا که باشد
آنجابهشت است
زمان سپری می شود...
خاطرات رنگ می بازند....
احساسات تغییر میابند....
مردم تو را ترک می گویند اما
قلبها هرگز فراموش نمی کنند.....
..زیبا ترین حکمت دوستی
به یاد هم بودن...
نه در کنار هم بودن...
پس به سلامتیه
همه دوستای مجازی
که در کنارشون نیستیم
ولی همیشه به یادشونیم
محبت ها هیچوقت فراموش نمیشن
اگه محبت کردی،اونقدر میچرخه
تا یه روزی ،یه جایی،که روحتم خبر نداره
بهت برمیگرده...
#پس_محبت_کنیم_بی_توقع
اوکی

از رها کردن نترس،باورکن هیچکس نمیتواند
چیزی که مال توست را از توبگیرد
وتمام دنیا نمیتوانند چیزی که مال تو نیست
رابرایت حفظ کند
همه چیز ساده است
زندگی،عشق،دوست داشتن
خدا گاهی تورو سختی میده
تا ساخته شی
اجازه بده خدا داستان زندگیت رو بنویسه
ضرر نمیکنی
کاش گوشه ای از این شهر شلوغ،
کمی دورتر از این هیاهو های مهیب یک نفر جار میزد؛
"آرامش "
بیا حراج کردم!
از "نمڪ نشناسها"
آزار دیدݧ سخت نیست !
"درد دارد"
خوردݧِ زخم از
نمڪ پرورده اے
دلتنگی
مثل نَشتی گاز میمونه ؛
نه صدایی داره
نه بویی و نه هیچ رنگی
اما آروم آروم میکُشتت...!
به قول بهروز وثوقی:
ببین رفـــیــق
برو کل دنیارو بگرد
اگه کسیو پیدا کردی که
مثل من انقدر دوستت داشته باشه
من همونجا بـیـخیالت میشم
هر جمعه می گوییم به امید ظهورش صلوات ..
کاش این جمعه بگوییم به یمن حضورش صلوات
این عشق آتشین زدلم پا نمیشود ..
مجنون به غیر خانه لیلا نمی شود ..
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند :
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود ..