-
کریم کیست؟
جمعه 24 مرداد 1393 09:42
درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشارههای تو برای چه بود؟» درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال...
-
کدوم ماهی؟
جمعه 24 مرداد 1393 09:17
کدوم ماهی؟ فروردین: خوشگل اما مغرور ساده و بی ریا اما باهوش همیشه به نظر شاد میان اما غماشون تو سینشون میمونه خیلی خونگرم اما عصبی پر حرف اما شیرین خودخواه اما دست و دلباز بلند پرواز اما واقع بین عاشق اما پنهان فروردین ماهی رو که داری یعنی با بقیه فرق داری اردیبهشت: زیبا اما باطنی ساده اما زیادی همیشه اونجوری به نظر...
-
** آرامش و ایمان به خدا و اخلاص در بندگی **
پنجشنبه 23 مرداد 1393 09:34
جانم فدای معجزه ی کلام حضرت امیـر (ع) ** آرامش و ایمان به خدا و اخلاص در بندگی ** ای مالک ! بدان مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند، آنان را ببخش . اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش. اگرشریف و درستکارباشی فریبت می دهند ، ولی شریف ودرستکار باش. نیکی های امروزت را فراموش...
-
مرد فاضل
پنجشنبه 23 مرداد 1393 09:25
روزگاری مردی فاضل زندگی میکرد و هشت سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا میشد و دعا میکرد تا روزی با یکی از اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود. یک روز همچنان که دعا میکرد، ندایی به او گفت بهجایی برود در آن جا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را نشانش خواهد داد. مرد وقتی این ندا...
-
آدمک آخر دنیاست بخند
دوشنبه 20 مرداد 1393 11:46
در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد... آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دستخطی که ترا عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خل نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند آن خدایی که بزرگش خواندی بخدا مثل تو تنهاست بخند...
-
دلم گریه میخواهد
یکشنبه 12 مرداد 1393 09:42
دلم گریه میخواهد! نه از این گریه های یواشکی! پنهانی! مخفی! خفه! شب.......... نیمه شب.......... اشک..........! در سکوت! ...................... نه! دلم............. هق هق میخواهد! بلند بلند! آنقدر بلند.......... که صداش به گوشَت برسَد! فقط....... "تو".....! .................. .................. کاش.............
-
حسین پناهی
شنبه 11 مرداد 1393 17:18
ما راه می رفتیم و زندگی نشستن بود ما می دویدیم و زندگی راه رفتن بود ما می خوابیدیم و زندگی دویدن بود انسان ، هیچگاه برای خود مأمن خوبی نبوده است حسین پناهی
-
تمام من
جمعه 10 مرداد 1393 16:17
امروز روز آخر است فراموشت می کنم دیروز هم روز آخر بود هر روز من به بهت زدگی می گذرد من هر روز فراموشت می کنم اما چه فایده که با هر طلوع خورشید دوباره تمام من میشوی مرگ هم تو را از خاطرات و ذهن من پاک نخواهد کرد
-
من راز پنهان توام
جمعه 10 مرداد 1393 09:15
پنهان شدهام در دستهایت، وقتی گیسوانت را چنگ میزنی. پنهان شدهام در لبهایت، وقتی به افسوس میگزیشان. پنهان شدهام در نفسهایت، وقتی آسمان دلگیر است. پنهان شدهام در چشمهایت، وقتی خیره میشوی به دیوار. پنهان شدهام در پنجه پایت، وقتی آرام و منظم میکوبیاش روی زمین. پنهان شدهام در خونی که دیوانهوار روزی هزار بار...
-
آنطور که هستی باش
پنجشنبه 9 مرداد 1393 15:48
آنطور که هستی باش ،.... صداقت مؤثرترین تیری است که به قلب هدف مینشیند ، .... هدفت را با نقشههای جوراجور آلوده مکن ، ... خودت باش ،.... نه آنطور که فکر میکنی او میخواهد ، .... کوشا باش ،... نه مصر ، .... افتاده باش ،... نه ذلیل ، ... شوخ باش ،... نه مسخره ، .... آزاده باش ،،... نه یاغی ، ... مطمئن باش...
-
تمام دلتنگی من
پنجشنبه 9 مرداد 1393 10:05
این روزها تمام دل تنگی هایم در نبودنت خلاصه می شود کوچه ها برایت دلتنگ تر از همیشه اند اینجا تمام می شوم از هجوم خاطرات دونفره بینمان چتر دونفره.... بشقاب دونفره.... شیطنت های دونفره..... اما فقط خاطرات تک نفرمان در ذهنم هر ثانیه تکرا رمی شود چشمانت.... نفسهایت.... آغوشت.... واشکهای دلتنگی... که مخاطب خاص دارد
-
همیشه با تو هستم
پنجشنبه 9 مرداد 1393 10:05
برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم... اگر چه نگاهت آرامم می کند محتاج سخن گفتن با تو نیستم... اگر چه صدایت دلم را می لرزاند محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم... اگر چه برای تکیه کردن ، شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است! دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم دوست دارم بدانی ، حتی اگر کنارم...
-
سختـہ حرفم ولیـ بایـــב رفت
چهارشنبه 8 مرداد 1393 19:02
سختـہ حرفم ولیـ بایـــב رفت בیــگـہ تمومـہ בیــگـہ بریـــבم בیــگـہ خستم از ایــن کـہ هر چیـ هیـ اومـבم و نرسیـــבم سختـہ حرفم ولیـ بایـــב بـבونیـ خستم ولیـ بایـــב بـבونیـ کـہ میــرم با یـــہ یــاـבگاریـ رو בستم با یـــہ یــاـבگاریـ رو בستم سختـہ رفتن بس کـہ سرבم من حرف בل هایـ شکستم من با هر خاطرہ با غم -- میــرم...
-
#تو مال منی#
چهارشنبه 8 مرداد 1393 18:04
عشق... عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه:تو مال منی عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه:باعث می شی قلب من به ضربان بیفته عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه:همیشه با منی عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه:دوستت دارم
-
ﺻـﺪﺍﯼ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒﺎﻣﻮﻥ
سهشنبه 7 مرداد 1393 18:10
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭽـﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻐـﻠﺶ ﺑﺎﺷﻢ ﯾﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﺳـﺮﻡ ﺭﻭ ﺳﯿـﻨﺶ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﮐﻨم ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿـﭻ ﺻـﺪﺍﯾﯽ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻـﺪﺍﯼ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﮐـﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻤﻮﻥ ﻣﯿﺮﺳــﻪ.. ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ آﺭﻭﻣﺶ... ﺑﻌـﺪﺵ ﺳﺮﻣﻮ آﺭﻭﻡ " ﺑـﻮﺱ " ﮐﻨﻪ.. ﻫﯿﭽﯽ ﺍﺯﺵ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺠـﺰ ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﯾﻪ...
-
پرُسون پرُسون لرزون لرزون
سهشنبه 7 مرداد 1393 17:47
پرُسون پرُسون لرزون لرزون او.....مدم در خونه تون یواش یواش یواشکی او.....مدم در خونه تون یک شاخه گل در دستم سر راهت بنشستم از پنجره منو دیدی با اون چشمات خندیدی آ.....ه به خدا آ....ن نگاهت از خاطرم نرود گفتم به خدا قهر گناهه دل منتظر و چشم به راهه ای من به فدات ناز نکن تو با چشم سیات ناز نکن تو این دو روز دنیا مثل...
-
باران ببار
دوشنبه 6 مرداد 1393 09:59
غصه می سوزد مرا ، باران ببار کوچه می خواند تو را ، باران ببار ابرها را دانه دانه جمع کن بر زمین دامن گشا ، باران ببار خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است آسمان را کن رها ، باران ببار باغبان از کوچه باغان رفته است ابر را جاری نما ، باران ببار موج میخواهد بیابان سکوت با خوِد دریا بیا ، باران ببار تا بیاید آن بهار سبز سبز تازه...
-
نا صبوری
یکشنبه 5 مرداد 1393 17:16
خدایـــــا اجازه هست ناصبوری کنم؟ به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام... از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و میماند... از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستی و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی آرزوی...
-
...... اهسته می بوسمت....!!!
یکشنبه 5 مرداد 1393 09:28
یک روز می بوسمت ! یک روز که باران می بارد، یک روز که چترمان دو نفره شده یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ، یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ، ارامتر از هر چه تصورش کنی ، ...... اهسته می بوسمت....!!!
-
یادته
یکشنبه 5 مرداد 1393 09:20
یادته یه روز بهم گفتی : هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم : اگه بارون نبود چی ؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش می گیره ... گفتم : یه خواهش دارم . وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار . گفتی : به چشم ... حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی باره...
-
گل یخ
شنبه 4 مرداد 1393 17:59
گل یخ غم میون دو تا چشمون قشنگت لونه کرده شب تو موهای سیاهت خونه کرده دوتا چشمون سیاهت مثل شبهای منه سیاهی های دو چشمت مثل غم های منه وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه سیل غمها آبادیمو ویرونه کرده وقتی با من میمونی تنهاییمو باد می بره دوتا چشمام بارون شبونه کرده بهار از دستهای من پر زدو رفت گل یخ توی دلم جوونه...
-
ده اشتباه که به مغز شما آسیب میزند
شنبه 4 مرداد 1393 08:30
ده اشتباه که به مغز شما آسیب میزند 1. نخوردن صبحانه کسانی که صبحانه نمیخورند قند خونشان به سطح پائین تری افت میکند. این امر باعث تامین نامناسب مواد غذائی برای مغز و در نتیجه افت فعالیت مغزی میشود. 2. پرخوری این امر باعث تصلب شرائین (سختی دیواره رگهای) مغز شده و منجر به کاهش قدرت ذهنی میشود. 3- دخانیات این امر باعث...
-
بارون
پنجشنبه 2 مرداد 1393 19:37
دلم براش تنگ شده چشام پر از اشک شده تو سینه ام یه آهه میخاد بارون بباره بارونه دونه دونه نم نم میاد رو گونه دارم میشم دیوونه اینو خودش می دونه
-
رفتی
پنجشنبه 2 مرداد 1393 19:34
رفتی و با رفتنت آسمون دلم برفی شده محببتت توی دلم زندونی شده میخام اینو خوب بدونی فرشته دلم بودی عزیز و مونسم بودی چراغه محفلم بودی میخام بگم برو ولی اینو بدون با رفتنت غم توی دلم لونه زده گرگ چشات توی سرم زوزه زده
-
//خدایا//
پنجشنبه 2 مرداد 1393 17:41
خدایا.... زندگی ات، مانند حرف پسر بچه ایست، که گریه کنان به مادرش می گفت هم "میزنی" هم میگی " گریه نکن"!!؟؟
-
حجله گاه..
پنجشنبه 2 مرداد 1393 09:28
امشب دامادم راهی حجله گاه عروسش شد.. سخت بود .. درد داشت طعم رقیب را چشیدن! اسم تو باید هم ردیف اسم من می آمد .. چه شد که همه چیز بهم خورد؟ چه شد مال " او" شدی؟ چه شد "من" برایت تمام شدم؟ روز عروسیت آمدم ... در لابلای جمعیت پنهان شدم.... مرا ندیدی... اما من تو را در کت و شلوار مشکی دامادیت دیدم ......
-
عاشقتم دیوونه...
پنجشنبه 2 مرداد 1393 09:28
یعنی میشه... یه روز توآغوش توبیداربشم؟؟ بعدخوابالونگات کنم ببینم... درازکشیدی داری منونگاه میکنی... اولش باورم نشه.. فکرکنم هنوزخوابم.. ههی چشماموبمالم وبازوبسته کنم... بعدببینم داری بهم لبخندمیزنی... بعدبگی:.. صبح بخیر زندگیه من... دیدی آخرسرمال خودم شدی... منم محکم بغلت کنم وبگم... عاشقتم دیوونه...
-
مرد ماهی گیر
چهارشنبه 1 مرداد 1393 19:45
مردی کنار ساحل دریا قدم می زد که صحنه جالب توجهی رو دید، مرد ماهیگیری کمی آن سو تر در قایق کوچکش مشغول ماهیگیری بود، او ماهی های کوچک را نگه می داشت و ماهی های بزرگتر را داخل آب دریا می انداخت. بالاخره کنجکاوی مرد بر او چیره شد جلو رفت و پرسید : چرا ماهیهای کوچک را نگه می داری و ماهیهای بزرگتر را دوباره به آب می...
-
زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند
چهارشنبه 1 مرداد 1393 19:34
برای فهمیدن ارزش 10 سال از زوجهای تازه طلاق گرفته بپرس برای فهمیدن ارزش4 سال از فارغ التحصیل دانشگاه بپرس برای فهمیدن ارزش 1 سال از دانش آموزی که مردود شده بپرس برای فهمیدن ارزش 9 ماه از مادری که نوزاد مرده به دنیا آورده بپرس برای فهمیدن ارزش 1 ماه ازمادری که نوزاد نارس به دنیا آورده بپرس برای فهمیدن ارزش یک روز از...
-
ماه تابید
چهارشنبه 1 مرداد 1393 19:32
ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا نرم باز آمد و بگرفت در آغوش مرا گفت :خاموش در اینجا چه نشستی؟ گفتم: بوی محبوبه ی شب می برد از هوش مرا! بوی محبوبه ی شب بوی جنون پرور عشق وه، چه جادوست که از هوش برد بوش مرا