چشمای بسته ی تورو ، با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته ی تورو ، خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب ، دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم ، به هر چی می خوای ، می رسی
خودم بغل می گیرمت ، پُر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که ، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا ، بهونه هاتو می شمرم
جای تو گریه می کنم ، جای تو غصه می خورم...
هرچی که دوست داری بگو، حرفای قلبتو بزن
ل خوشی هات مال خودت، درد و دلات برای من
من واسه ی داشتن تو ، قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای ، تا به تو دنیامو بدم
هرچی که دوست داری بگو ، حرفای قلبتو بزن
دل خوشی هات مال خودت ، درد و دلات برای من
من واسه ی داشتن تو ، قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای ، تا به تو دنیامو بدم
خودم بغل می گیرمت ، پُر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که ، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا ، بهونه هاتو می شمرم
جای تو گریه می کنم ، جای تو غصه می خورم ...
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم داداش
تازه اومدم.......میام
سلام دادا نبودم شرمنده ی مدتی
حالا که برگشتم
اولین مطلب مرگ مرتضی رارو دیدم
شرمنده دیر شد
با کمال تاسف تسلیت میگم به همه طرفداران مرتضی پاشایی
ویزه برنامه ماه عسل واسه مرتضی پاشایی امشب 22:30
دعاهای قشنگ روزانه واسه همدیگه:
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه.
.. هــــر چقــــدر هــم دوستــــش داشتــه بـــــــاشـــی
.......... هـــر چقــــدر هــم عــــــاشقـــــش بــــــــــــــــــــــــاشــی
. و او
..... تمــــام اینهـــــا را بـــــــدانـــــد.....................!
................ فـــــــــــــــرامـــــــــــــــوش میشــــــــــــــــــوی ..
... در لــابــه لــایِ گـــــذر زمـــــــــــــان
......... لــابـه لــای تمـــــــــــــــومِ دغــــدغــهـــاش
.... .......................... در میــــــــــــان خنـــــــــــــده هـــــــایـــش
. ............... فــــــــــرامـــــــــــوشـــــــــتـــــــــــ میکنـــــــــــــــــــــــــــــــد ....
...... ایـــــن یـــکــ " قــــــــــــــــــانـــــــــــون " اســـــــتــــــــــــ .......!!!!
من اونی ــَم که سایه هم نداشت دلش رو توی ِ کوچه جا گذاشت
همون که تو دلش غمآرو کشت
غیر از این سکوت چیزی برنداشت
من اون ــَم که گریه میکنه همون که بغض و ول نمیکنه
همون که هیشکی باورش نکرد
اشک و عاشق ِ خونه میکنه
.
صدام که سر به آسمون کشید
دلای ِ عاشقا
به این جنون کشید
خدا ببخش ِ اونو که نموند
که قلب ِ سادم و
اون به خون کشید
عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد
که یاد ِ من بره
آسمون و باورش نشد کبوترش نشد
دوباره بپره
کبوتر
این پست چقد قشنگه ..چرا من تا به حال اینو نخوندم....
به ماهم سرمیزنی؟؟
خیلی قشنگ بود
موفق باشی دوست عزیز
همچنین دوست محترم من
بــه آنـهـایــی کـه دوستشـان دارید
بــی بـهـانـه بـگـویـید دوسـتـت دارم
بــگـویـید در ایـن دنـیـای شـلوغ
ســنـجـاقـشـان کـرده ایـد بــه دلـتـان
بــگویـید گـاهـی فـرصت بـا هـم بـودنـمـان
کـوتـاه تـر از عـمـر شـکـوفه هـاســت
شـما بگویید، حــَتی اگـــر نـشـنـوند .
اعتراف میکنم
بیشتر نوشته هایم سرقت ادبی است
من برای تو تمام عاشقانه های جهان را به سرقت میبرم.
و اعتراف میکنم هیچ جای دنیا سارقی نیست عشق تو را از دلم برباید.
خودم را گم کرده ام
جایی حوالیِ بهشت آغوشت
میان جنگلِ موهایت
درست در بارانی ترین هوای چشمانت
حالا
در هجوم این بغضِ عاصی
انگشتانم از گونه هایت دورند
ومن
هر شب
رویای اندامت را
در آغوشم خواب میبینم
روح خسته ات
چشمان همیشه بیدارم را
بی خواب تر میکند
آه...
چقدر جای سرم
روی شانه هایت خالی ست!
چقدر دستانم از داشتنت
خالی ست.....
چقدر "من" خالی ست!!!
ممنون از نظرهای قشنگتتون
سایگل خانوم
تو که دست هات
توفان را مهار می کند
چرا دلم
بیقرارتر می شود هر دم ؟
تو که نگاهت
به امواج سهمناک دهنه می زند
چرا تشنه تر می شوم هر روز ؟
چرا می روی
که در تاریکی خانه گم شوم ؟
بانوی پاییزان
اگر هرشب
موهات را نفس نمی کشیدم
که نمی فهمیدم
خدا عاشق نگاه مست توست
دیدی با من چه کردی ؟
دیدی سرنوشتم عوض شد ؟
حالا بیا سرنوشت تو را هم
عوض کنم
زیبا بود
پاییز می گذرد!
بی توجه به من
بی توجه به تو
بی توجه به فاصله هایمان
پاییز هم بی انصاف است،،،
مثل بارانش.
شکسته های دلت را به بازارخدا ببر
خدا خود بهای شکسته دلان است . . .
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .
پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .
خواهم که قلب گرمت، آماج غم نگردد / باغ دلت الهی، دشت ستم نگردد
اشک ندامت ای جان، از چشم تو نبارد / دنیای آرزویت، مرداب غم نگردد
سلام .اخه وقتی آپ بکنم باید براش نظرم جمع بکنم که خیلی کار داره منم بی کارنیستم سرم خیلی شلوغه شاید آپ بکنم ولی خیلی دیر
علیک سلام..ان شا الله موفق باشی و به کاراتم برسی..
گاهی باید بی بهانه خلوت کسی را شکست
تا بداند دوستش داری
و به یادش هستی...
سخت است عشقت را دو دستی تقدیم غریبه ها کنی و فقط
بگویی:"خوشبخت بشید" ):
زمانیکه خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شدند،
پیر شدنت شروع می شود…!!!
جان غمگین تن سوزان دل شیدا دارم
آنچه شایسته عشق است مهیا دارم
سوزدل خون جگر آتش غم درد فراق
چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم...
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست ؟
بیخودی میگویند هیچ کس تنها نیست ، چه کسی تنها نیست ؟
همه از هم دورند ...
همه در جمع ولی تنهایند ...
من که در تردیدم ، تو چطور ؟
: من خدایی دارم ، که در این نزدیکیست . . .
نه در آن بالاها !
مهربان ، خوب ، قشنگ . . .
چهرهاش نورانیست
گاه گاهی سخنی می گوید ،
با دل کوچک من ،
سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد !
او مرا میخواند،
او مرا میخواهد ،
او همه درد مرا میداند . . .
یاد او ذکر من است ، در غم و در شادی
چون به غم مینگرم ،
آن زمان رقصکنان میخندم . . .
که خدا یار من است ،
که خدا در همه جا یاد من است .
او خدایست که همواره مرا میخواهد ،
او مرا میخواند
او همه درد مرا میداند . .
یه دووووووونیا زیبا بود![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/125.png)
هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد ...
هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود ...
هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد ...
هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد ...
وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد ... !!
پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد ...
گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی ...
خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری ...
لبخند بر لبانت نقش بندد تا شادی را بیفشانی ...
و بهار بیاید تا بدانی باز هم فر صت بودن هست ... ..
زندگى موسیقى گنجشک هاست
زندگى باغ تماشاى خداست...
زندگى یعنى همین پروازها،
صبحها،
لبخندها،
آوازها...
زندگی ذرهی کاهیست، که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست، که خوارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق،
بجز حرف محبت به کسی،
ورنه هر خار و خسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربهی تلخ فراوان دارد، دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازهی یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم؟
خانه خراب تو شدم به سوی من روانه شو
سجده به عشقت میزنم منجی جاودانه شو!
ای کوه پر غرور من سنگ صبور تو منم
ای لحظه ساز عاشقی عاشق با تو بودنم!
روشن ترین ستاره ام میخواهمت میخواهمت
تو ماندگاری در دلم میدانمت میدانمت!
ای همه وجود من نبود تو نبود من
نبود تو نبود من...
نبووووووووود تو نببود من
تویی بووووووووووود من
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومی ست
و دوستت میدارم رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند...
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت ، آیینه و هوا به تو معتادند...
این دیوانگیست...
- همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم.
-که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم.
- که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است.
- که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم.
- که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه در یکی از آنها به ما خیانت شده است.
- که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم.
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم و به یاد داشته باشیم که همیشه ؛
شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند
تنها باید قوی و پر استقامت باشیم
و همه روزه در انتظار بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم...
متشکرم
مفید بود
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند.
چرا؟
چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟
آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند
و فقط در گوش هم نجوا میکنند
و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند!
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد...