روزگار عوض شد...
مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...
روزگار عوض شد...
مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...
این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند ؛ اما . . .من جلوی دهانش را می گیرم، وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد !!
این روزها من . . .خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،خط خطی نشود . . .!!
اگر داشتن فکر و اندیشه مثبت به تنهایی کارساز بود، باید همه در کودکی اسب های کوچک داشته و اکنون نیز زندگی رویایی داشته باشیم؛ هر موفقیت بزرگ با عمل به دست می آید.
بن بست دنیاست آغوشت ...این اولین بار است که
شهامت این را دارم که بگویم:به بن بست رسیده ام...!
سلام وب جالبی داری به منم سر بزن منتظرتم
نظر لطفتونه
سر میزنم
سلام مهسا جونم ....
آپ جدیدتون تـــــــــــــــــــــــــــــــکه.....
شادی را هدیه کن
حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند
عشق بورز به آنها که دلت را شکستند
دعا کن برای آنها که نفرینت کردند
درخت باش بر غم تبرها
بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست...!
خدا با ما است
:-):-):-)
★جناب★
☜منم یه زمانی دختــــر خوبی بودم...دختری که فحش دادن بلد نبود...
دختری که دل شکســ ــتن بلد نبود...دختــــــری که اعـــــصاب ارومی داشت....
کلی امیدوار بودم...کلا یه دختر آروم بــــــودم...
☜امــــــــــــــــــــــــــــــا.....الان یه آدم عصبی شدم......ی آدم لج بازو یه دنده شدم....
یه دختری شــدم ک گاهی وقتا یجور حرف میزنم که خیلیا فکر میکنن ☜پسرم....................
دل زیاد میشـــــــکنم ...حرف هیچکـــسیو باور ندارم....
☜رفـــــــــــتار الان من...نتیــــــجه کارای خیــلیاســــــ ــــت............
دلگیرم از زمانی که عاشقانه
گذشت اما عاشق نبود.....
آپمممممممممممممممم
miiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiam
ﺧﺪﺍﯾـــــــﺎ
ﺍﻫـــــــﻞ ﻣﻌﺎﻣﻠـــــﻪ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﻣﻦ ﺟﻬﻨـــــــﻤﺖ ﺭﺍﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺯﻧﺪﮔـــــــﯿﻢ
ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﻮﮐــــﻪ ﺯﻧﺪﮔــــــﯽ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ..
ﻧﺘــــﺮﺱ ﺿﺮﺭ ﻧﻤﯿﮑــــــــــﻨﯽ
روزگار عوض شد...
مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...
روزگار عوض شد...
مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...
ممنووووووون
خیلی خوشگل بود
ممنووووووووون
عیدتون مباااااااارک آقا مجتبی!
عید شما هم مباااااارک مهرسا خانم
برای دل خود می نویسم:
برای دلتنگی هایم.
برای دغدغه هایم
برای شانه ای که تکیه گاهم نیست
برای دلی که دلتنگم نیست...
برای دستی که نوازشگر زخم هایم نیست...
برای خود می نویسم!
بمیرم برای خودم که اینقدر تنهاست...
بغض داری؟
اروم نیستی؟
دلت براش تنگ شده؟
حالا یاد لحظه ای بیفت که اون همه ی
بیقراری های تو رو دید...
اما چشاشو بست و رفت..!
......................
من ماندم و حلقه طنابی در مشت
با رفتن تو به زندگی کردم پشت
بگذار فردا برسد می شنوی
دیروز غروب ، عاشقی خود را کشت
خاطرات مثل یه تیغ کند می مونه…که رو رگت میکشی…
نمیبره ، اما تا می تونه زخمیت میکنه…
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
دقیقا
بی خبر رفتین
اشکال نداره
امیدوارم خوش باشین
هستم...میام...
شلمان خانم
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺭﺍﺳــــــــﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾــﻢ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿـﺎﯼ ﭘـﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﺗﻨﻬـﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫـﯽ ﺩﺍﺋـﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩﺍﻭﺭﯼ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷـﺖ ﻧﮑﻨﺪ....
سلام داداش. اپمـــــــــــ
این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند ؛ اما . . .من جلوی دهانش را می گیرم، وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد !!
این روزها من . . .خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،خط خطی نشود . . .!!
گوسفندان را چوپانشان دارد می درد، به نام تو...!
آرام بخواب....!
گرگ برای خودش شرافتی دارد
حالا که انسان دردنده شده است....!
کاش میشد از عطر تنت شیشه ای برای خود داشته باشم ...!
هر جا، هر گاه دلتنگت شدم ، هوایت را کردم ...
آن را بزنم و غرق شوم میان رویای تنت ...
خیلی زیبا نوشتی آقا مجتبی!
مهرسا خانم
چای مینوشیدم !
یکباره دلتنگش شدم بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد ،
همه با تعجب نگاهم کردند !
لبخند تلخی زدم و گفتم : چقدر داغ بود . . .
ممنوووووووووووون اومدید
همه گفتند:
بخشش از بزرگان است،
من بخشیدم و هیچ کس نگفت
چقدر بزرگ شدى
همه گفتند:
بلد نبودى حقت را بگیرى …!
آخر حرف هستا..با مفهوم
ممنون خدا رو شکر
ایشالا شما هم همیشه خوش باشین
مووووووووتوووووشکرم از دعاتون
خدا رو شکر
اصلا بیشتر وقت ها همینه
مرسی از نظرتونشلمان خانم
دقیقا
قصه آدم ،قصه یک دل است و یک نردبان.
قصه بالا رفتن ،قصه پله پله تا خدا.
قصه آدم،قصه هزار راه است و یک نشانی
قصه جست و جو ، قصه از هرکجا تا او...
قصه آدم قصه پیله است و پروانه،قصه تنیدن و پاره کردن،قصه به درآمدن،
قصه پرواز.
اما من هنوز اول قصه ام ؛قصه همان دلی که روی اولین پله است ،
دلی که از بالا و بلندی ،واهمه دارد از افتادن!!
پروردگارا دست دلم را میگیری؟مواظبی که نیوفتد؟
من هنوز اول قصه ام ،قصه هزار راه و یک نشانی
نشانی ات را گم کرده ام....باد غرور وزید و نشانی ات را برد.
نشانی ات را دوباره به من می دهی؟ با یک چراغ و یک ستاره قطبی؟!
من هنوز اول قصه ام ،قصه پیله و پروانه،پیله بافتن را فراموش کرده ام ...
می گویی پیله ام را چگونه ببافم؟پروانگی را یادم می دهی؟....
دوبال ناتمام و یک آسمان....من هنوز اول قصه ام....
دِلا مَعــــاش چِنآن کُن کِه گَر بِلَغزد پایــــ
فِرشـــــتِه اَت به دو دَســــت دُعــــآ نگه دارَد...
قشنگ بووووووود.سایگل خانم
موفقیت به سراغ کسانی می آید که آن قدر در تلاشند که وقت نمی کنند دنبال آن بروند.
هنری تورئو
دقیییییییییقا
پیش از آنکه بالارفتن از نردبان موفقیت را آغاز کنید، مطمئن شوید که نردبان را به ساختمان مناسب تکیه داده اید.
استفان کاوی
یهوووووووووو نخوریم زمین
اگر داشتن فکر و اندیشه مثبت به تنهایی کارساز بود، باید همه در کودکی اسب های کوچک داشته و اکنون نیز زندگی رویایی داشته باشیم؛ هر موفقیت بزرگ با عمل به دست می آید.
آنتونی رابینز
ورررررررری نایس
تو سکوت می کنی
فریاد زمان را نمی شنوی
یک روز من سکوت خواهم کرد
وتو آن روزبرای اولین بار
مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید...
( حسین پناهی)
میتوان زیبا زیست…
.
.
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،
.
.
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
.
.
لحظه ها میگذرند
.
.
گرم باشیم پر از فکر و امید…
.
.
عشق باشیم و سراسر خورشید…
عشق باشیم و سراسر خورشید............