دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیرهی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را میسازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمیپیوندد.
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.
دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
عشق با شناسنامه بیارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانهی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.
عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونهای دیگر میبیند.
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بیانتها و مطلق.
عشق همواره با شکآلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.
از عشق هرچه بیشتر مینوشیم، سیراب تر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر میپاید کهنه تر میشود
و دوست داشتن نوتر........
زندگی
درد قشنگیست
که بر باور ما می بارد
و سر انجام ظریفی است
که در خاطر ما می ماند.
زندگی،
شوق گلی رنگین است
روی سرشاخه ی امید،
بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان
در باغچه ی بینش ما می کارد.
زندگی
بارش عشق است
بر اندیشه ی ما
تابش دوست برای همه وقت
بودنش در همه حال.
زندگی،
خاطره ی دوستی امروز است
مانده در تاقچه ی فردا ها.
ما آدما
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست
حوصله کسی رو نداریم که هست
برای همینه که اصلا خوشحال نیستیم
هیچوقت کسی رو پس نزن که دوستت داره
چون یه روز بیدار میشی و می بینی ماه رو از دست دادی
زمانی که داشتی ستاره ها رو می شمردی
قشنگ بود
لایــــــــــــــــــــــک
خواستم گلــــــــــه کنم از نامهـــــــــربانــــی هایت . . .
امــــــــــّــــــــــــ ـا . . .
خوب کـــــه فکـــــــر میکنم . . .
مــــــن بی مقدمه عاشق تـــو شدم ...
تقصیـــر تــو نیست ... اشتبــــاه مَـــن است ...!
اگر همین امروز دست به کار شوی
و همان کاری که به نظرت درست است
را آغاز کنی......
از همین لحظه آدم موفقی هستی....
هر چند که شاید اثرش
به این زودی دیده نشود....
" جان ماکسول "
فاصله بین آنچه هستی و
آنچه می خواهی باشی
دقیقا همین کاری است که
در این لحظه داری انجام می دهی.......
" بیل فیلیپس"
زندگی پر از انتخاب است
و من شادی را انتخاب می کنم....
خداوند زمین را مدور آفرید
تا به انسان بگوید
همان لحظه ای که فکر میکنی
به آخر دنیا رسیده ای
درست در نقطه ی آغاز هستی ...
خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست
همین دوست داشتن هاست در آغوش گرفتن هاست
خوشبختی همین لحظه های ماست،
همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم!!
دلم گرفت وقتی کودک بی مو از پنجره داشت
خیابان را نگاه میکرد
و دختری را دید که موهایش را طلایی کرده.بلند آه کشید و به آشپزخونه دوید
از مادر پرسید :
" مامان منم بزرگ شم میزاری موهامو طلایی کنم" ؟؟
و دلم آتش گرفت وقتی مادر با بغض گفت آره فدات شم
ولی در دلش میترسید که کودکش 15 سالگی را هم نبیند...).
دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیرهی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را میسازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمیپیوندد.
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.
دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
عشق با شناسنامه بیارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانهی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.
عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونهای دیگر میبیند.
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بیانتها و مطلق.
عشق همواره با شکآلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.
از عشق هرچه بیشتر مینوشیم، سیراب تر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر میپاید کهنه تر میشود
و دوست داشتن نوتر........
عالیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبود


دقیقا...
معجزه هیچ گاه خبر نمیکند....
زندگی
درد قشنگیست
که بر باور ما می بارد
و سر انجام ظریفی است
که در خاطر ما می ماند.
زندگی،
شوق گلی رنگین است
روی سرشاخه ی امید،
بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان
در باغچه ی بینش ما می کارد.
زندگی
بارش عشق است
بر اندیشه ی ما
تابش دوست برای همه وقت
بودنش در همه حال.
زندگی،
خاطره ی دوستی امروز است
مانده در تاقچه ی فردا ها.
خیلی قشنگ بود....من واقعا لذت بردم....منم دلم معجزه میخاد
ممنون.......ان شا الله ی معجزه قسمتتون بشه...

صرفا برای تو
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧــــــو
ﺑﻬﺎﻧـــــﻪ ﻫــــﺎﯼ ﮔـــــﺎﻩ ﻭ ﺑــــﯽ ﮔﺎﻫــــﻢ ﺭﺍ ﺑــــﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿــــﺮ !!!!
ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺴــــﺖ ....
ﺁﻧﭽــــــﻪ ﭘـــﺲ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾـــــﻖ ﺩﻭﺭﯼ ، ﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾـــــﻢ ﻣﯿﺸﻨــــــﻮﯼ ﺩﻟﺨـــــﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴـــــﺖ...
ﺗﻤــــــﺎﻡ ﺣﺠــــــﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕــــــﯽ ﻫـــــﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳــــــﺖ ....
ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺣﻀــــــﻮﺭﺕ ﮐــــــﻢ ﻣﯿﺸـــــﻮﺩ ،
ﺩﺭ ﺩﻟـــــﻢ ﻣﺤـــــﻮ ﻧﻤﯿﺸــــــﻮﯼ ....
ﺗـــــﻪ ﻧﺸﯿـــــﻦ ﻣﯿﺸـــــﻮﯼ ....
ﻭ ﺑـــــﺎ ﻫــــــﺮ ﺗﻼﻃﻤـــــﺖ ، ﺟــــــﺎﺭﯼ میشــــﻮﯼ
ما آدما
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست
حوصله کسی رو نداریم که هست
برای همینه که اصلا خوشحال نیستیم
هیچوقت کسی رو پس نزن که دوستت داره
چون یه روز بیدار میشی و می بینی ماه رو از دست دادی
زمانی که داشتی ستاره ها رو می شمردی
خوب ببین...
زندگی زیباست...
رنگارنگ است...
روزها خوبند...
ماه ها بهترند...
و سالها عالی ترند...
می گذرند....
و تو تمامی خوبی ها را تجربه میکنی...
قدم هایت که ایستاد...
روبرویِ خدایی...
رویِ ماهِ خدا را همانجا ببوس ;)
ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﭼﯿﺰﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ!
ﻣﺜﻞ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ یک غم، ﻣﺜﻞ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻥ
یک ﻟﺒﺨﻨﺪ، ﻣﺜﻞ ﺑﻮﯼ ﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺩﺭ
ﻧﮕﺎﻫﺖ ﭼﯿﺰﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ و ﻣﻦ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺤﺘﺎﺟﻢ...!!!
بعضیا به هر قیمتی حرف میزنن و بعضیا حرفای قیمتی میزنن...
♚مــــْْن♚
✘اونــِْْـــقْْْْدر لجٌٰبـــــْْْْـــــازْْْو یکــــ دنـــْْْْــده امـــْْْْ ✘
کهـــْْ اگـــْْْْٰـــــــه بخـــــْْْـــــوامْْْ
شْْْٰٰادْْْ بــْْآشــْْْْٰٰمو بْْْْخنـــــْْْٰٰدم,
✓هیــــــْٰٰــــْْٰچــےْْ حٰٰتــےْْْْ غـــــرْْْٰٰوبْْٰ✓
جمْْْٰٰــــــْْْْعـــهــــْْْ هــْْْْْم نمیْْْـــٰٰتونـهــْْْْ جلـــــوْْْْْٰٰمو بگْْٰٰیرهــْْْ
پــــْْْٰٰس
واٍْْْْســْْٰه نارْْْْٰاحتـــْْْْــ کرْْٰٰدن ْْٰمـــنْْ بیخـــــْْْْْْٰـــودےْْْ
✧کاْٰٰلرےٍْْْْ نســـــْْْٰٰـــــوزْْْونٌٰ✧
تمام آرامشم را مدیون انتظارى هستم که از هیچکس ندارم...!!!
نگران فردایت نباش خدای دیروزو امروزخداى فرداهم هست...
مااولین باراست که بندگی میکنیم.
ولى اوقرنهاست که خدایى میکندپس به خدایى اواعتمادکن وفردا رابه اوبسپار...
بخندیم هرچندغمگینیم...
ببخشیم هرچندمسکینیم...
فراموش کنیم،هرچند دلگیریم...؛
اینگونه بودن زیباست،
هرچند آسان نیست...!
♛مـــڹ♛ نـــہ زیـ⇊ـر پســـت هــر گوسالــہ اے⇦בو لا راســـت میشـــم⇨
نــہ پـــے ویـــہ هــر خـــرے مشغـــول⇦ لاس میشـــم⇨
هــــჩპპპპპჩــــہ
من زندگی خودم را میکنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم
چاقم,لاغرم,قد بلندم,کوتاه قدم,سفیدم,سبزه ام
همه به خودم مربوط است
مهم بودن یا نبودن رو فراموش کن
روزنامه ی روز شنبه زباله ی روز یکشنبه است
زندگی کن به شیوه خودت با قوانین خودت با باورها و ایمان قلبی خودت
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی
هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند
شاد باش و از زندگی لذت ببر
چه انتظاری از مردم داری ؟؟؟
آنها حتی پشت سر خدا هم حرف می زنند
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر ...
همین که دستت رو آروم بگیره ...
یه فشار کوچیک بده ...
این یعنی من هستم تا آخرش ...
همین کافیه ... !
×××میخواســـــــــــــــت با مــــا بپــــره...××#
نتونستـــــــــ.....
×××#حالــــــــــــا سگــــــــــ شده بــــه ما میپـــــــــــره...××#
✫ همــٓـٓـٓـٰـٰٓٓـٰٰٓٓٓـِٰٰٰٰٰٰٰـٰٰٰٰٓٓٓٓـٰٰٓٓـٰٓـٓــِٰٰٰٰٰٰٰــٓــہ یادشـون میمونــــٓـٓـٓـٰـٰٓٓـٰٰٓٓٓـِٰٰٰٰٰٰٰـٰٰٰٰٓٓٓٓـٰٰٓٓـٰٓـٓــٓـــِٰٰٰٰٰٰٰـه ◣◣
◣◣ باهاشْـْـْـِْْـِْْـِْْـْْْـْْْـِْْـِْْـِْْـِْْـْـْـْــِٰٰٰٰٰٰٰـۅڹ
چیڪــــٍِـٍـٍٍٍٍـٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍـٍِْْْــِْْـِْْـِْْْْـِْْْْــِْْـِْْـْـٍٍٍٍـٍـٍـٍـٍـٍــــِٰٰٰٰٰٰٰـار◢◢ ڪــــٍِـٍـٍٍٍٍـٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍـٍِْْْــِْْـِْْـِْْْْـِْْْْــِْْـِْْـْـٍٍٍٍـٍـٍـٍـٍـٍــــِٰٰٰٰٰٰٰـردی
✍ولـــــــِٰٰٰٰٰٰٰـــٓٓـٰٓـٓـٓـ⊙̯͡⊙ــــِٰٰٰٰٰٰٰــٓٓـٰٓــٰٓـٰٓٓـٰٰٰٰٰٓٓٓٓـٰٓـــــــــِٰٰٰٰٰٰٰـے
یادشـِٰٰٰٰٰٰٰـٓــٓـٓـ๏̯̃๏ــؤڹ نـِٰٰٰٰٰٰٰـمیمـْـْـْـْـٍٰٓـٍٓـٍٰٓـٍٰٓٓـٍـٍٰٓـٍٰٰٰٓٓٓـٰٰٓٓـْـْونہ
براشـــٍـٍٍٍٍـٍـٍٍـٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـــًٌُِــََِــًٌُِــََِــًٌُِــٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍــِٰٰٰٰٰٰٰـٍٍٍٍـٍـٍٍـٍـٍــؤڹ چیڪـــٍـٍٍٍٍـٍـٍٍـٍــــًٌُِــََِــًٌُِــََِــًٌُِـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍـٍٍٍٍـٍـٍٍـٍـٍــار
کـٰٰٰٰٓٓٓٓـــردی
به سلامتی کلاغ نه به خاطر سیاهیش، به خاطر یه رنگیش.
به سلامتی اشک که وقتی میاد طرف خالی میشه و بقیه پر.
به سلامتی رفیق که آخرش فقط رفاقتاست که میمونه.
به سلامتی گاو چون نه گفت من و گفت ما.
به سلامتی سیگار که رفیق نیمه راه نبود و تا آخرش با ما سوخت و ساخت.
به سلامتی عشق که تلخیش شیرین بود و شیرینیش تلخ.
به سلامتی خانواده که داشتنش یه بدبختیه و نداشتنش یکی دیگه.
به سلامتی پول که اگه نبود کارمون لنگ بود.
به سلامتی مرام که امروز تازه معنیش رو فهمیدم.
به سلامتی پوتین که عزت رو به کشورش برگردوند.
به سلامتی انقلاب که تهش به میدون آزادی میرسه.
به سلامتی دین که داشتنش از نداشتنش بهتره.
به سلامتی اخلاق که فکر کنم این ترمم حذفش کنم.
به سلامتی دوست که دوسش دارم.
به سلامتی راه که آخرش معلوم نیست به کجا میره.
به سلامتی ترسو که گند میزنه تو کار آدم.
به سلامتی بی شرف که حداقل ادعای شرف نداشت.
به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش پشت کرد و به هیشکی پشت نکرد.
به سلامتی خدا که این همه آدم داد زدن و صداش در نیومد.
به سلامتی دختر کافه دار که دیدنش تفریح مردای تنهاست.
به سلامتی دلستر که اگه نبود به سلامتی هم نبود.
به سلامتی شما که داری این نوشته رو میخونی.
به سلامتی خودش، خودم و خودت
یادته یادگاری نوشتی رو دیواری
که من و دوسم داری و تنهام نمی زاری
حالا می خوایی بری من و بزاری تنها
منم بدون تو می شم بی خیال دنیا
نه که گِله کنم نه اصلا گِله ای نیست
تو رو بدرقه می کنم با چشم های خیس
هر کسی واسه خودش یه خدایی داره
نه که نفرینت کنم نه این رسم روزگاره...
سلام
مرسی سرزدی
بازم سربزن
خواهشـــــــــ
خدایا...
به من بیامو ز که دوست داشتن بازی دل نیست...
بلکه........
" یک حس پاک است"
بیاموزم دل کسی رو به بازی نگیرم
دل شکستن هنر نیست
دل به دست آوردن یه شاهکار است
بعضى اتفاق هاى خوب
اونقدر دیر مى افتن
که باید رو به آسمون کرد
و گفت : وقتش گذشت
مال خودت...!
اوهوم


شب شده، دلم سخت ازین شب گرفته
آه بی تابم
شورش کابوس های شبانه
آرام دقایقم را خیس کرده
بیزارم، از رویای نبودنت بیزارم
فریاد نبودنت در صدایم بغضی شده دلگیر
هوای ثانیه هایم مواج است و طوفانی …
دریای دلم چگونه قرار گیرد
که قرار بی قراری هایش ساز رفتن می نوازد !؟
کاش پای رفتنت سست شود …
کاش نگاهت به یاد خاطره هامان لحظه ای بارانی شود …
نمیدانم پشت پلک خیس کدام پنجره
دلم گرفت از نبودنت !
نمیدانم، هیچ نمیدانم …
با تمام دل نگرانی هایم معامله کرده ام
چشم های خیسم را داده ام
تا دمی معصوم ِنگاهت را بخرم
نمیدانستم قمار چشم هایت کار من نیست !
مشتی امید آورده بودم
و دلی خوش به بازی
اما … خودت خوب میدانی
که همیشه بازنده ی خوبی بودم
همیشه … همیشه !
از آن همه امید، کوله باری تنهایی برایم مانده
و خرواری سکوت …
سکوت میکنم تا کسی راز دلم را با تو نداند
سکوت میکنم تا حرفی برای نگفتن باشد
حرف های نگفتنم آنقدر زیادند
که شب های بارانی و مهتابی در مقابلشان کم آورده اند
حرف های نگفتنم را تنها برای تو نگاه داشته ام
تا شاید روزی …
آه نه ! شاید کدام روز ؟!
تا به کی پتک نیامدنت بر دقایق انتظارم کوبیده شود ؟
“کدام درد مرا میشناسی ای رفته؟ کدام ؟ ”
باید باور کنم که رفته ای، باید !
نباید بازهم خام خیال چشم هایت شوم
آری باید فراموشم شوی
باید حال که نیستی خیالت تنهایم گزارد !
باید تو را تازه تر بنامم:
“آرزوی سوخته” یک رویای قدیمی !
بایدهایم را نگاه معصومت
که از قاب عکس مرا می نگرد شسته
یادم رفت قرارمان این بود که بایدی نباشد
گرچه نبایدهامان باید شد !
این شب ها سرد شده ام
سرد سرد
به سردی یک قهوه ی تلخ
این شب ها گوسفند های خیال تو را آنقدر می شمارم
تا چشمانم برای همیشه به خواب رود !
آه چقدر دلم میخواهد تا کسی هرگز بیدارم نکند !
باید آرام سکوت کنم
خواهش میکنم خداراشکرت...
خدا یا شکرت
