برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم پاشو ببین چه برفی اومده! برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش، برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش، برف هجده سالگی را درست یادم نیست درمیان افکار یخ زده بودم، برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه و رد پاهایم، برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد... صادق هدایت
تنهایی یعنی اینکه تو بزرگسالی دلت بغل بخواد.حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...
تنهایی یعنی هرروز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری روببینی...
تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری
تنهایی یعنی شباباهندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تاگوشات وبالشت
خیس شه...
تنهایی یعنی تواین هوای دونفره دلت بخوادبایکی بری قدم بزنی اماهرچی
فکرمیکنی کسی روپیدانکتی...
تنهایی یعنی شارژگوشیت تو24 ساعت یه خطش هم کم نشه...تنهایی یعنی ایکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شددیگه اس ام استم جواب نده...
تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!
تنهایی یعنی:من،تو،ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت . . .
تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!
تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!
تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!
تنهایی یعنی یه آدم بایه عالمه سوال بی جواب،یهنی یه دنیاحرف،یعنیچشم انتظاری،یعنی گریه کنی وتوآینه بگی چرا؟؟؟
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک!
....داشت بارون میبارید.... دستمو گرفت گفت: قطره های بارون رو جمع کن........
من بدون هیچ حرفی قطره های بارون رو جمع میکردم....
صدای بارون داشت گوشمو نوازش میداد که صدای شیرینش توجه منو به سمت اون جلب کرد....
گفت بسه .. بیا اینجا......
با سرعت رفتم کنارش...
سرشو گذاشت رو شونه هام گفت..
من به اندازه این قطره هایی که جمع کردی دوستت دارم....
با لبخند گونه هاشو بوسیدم.....
دستشو محکم تو دستم گرفتم...
گفتم :من تو رو به اندازه قطره هایی که نتونستم جمع کنم دوست دارم.....................................
امیدوارم هیچ کس از عشقش دور نباشه.هیچ کس...........
دیگه نمیدونم چی بنویسم.فقط میدونم بازم دلم گرفته،اصلا من کیم؟؟همونی که هیچ وقت نمیخوادعوض بشه ،همون که همه کنارش خوشن ولی خودش دلش یه دنیادرده ،همونی که سایه بی کسیای خیلیا بود ولی هیشکی سایه خودش نشد همونی که مهمون اشکای دیگران بود ولی هیشکی بغض خودشوندید،همونی که فکرمیکنی سختم هیچی منونمیشکنه ولی نمیدونستی که بایه تلنگرمیشکنم،همونی که همش مواظبه هیچکسی ازش ناراحت نشه،همونیم که خیلی حرفاتودلشه ولی بازسکوتوترجیح میدم .همیشه مهربون وصمیمی میخندم،همیشه باهمه صادق هستم،کوه دردم، خسته ام ولی بازمیخندم،شکست خوردم ازهمه لحاظ، دیگه نمیتونم بخندم،آره قلبم شکسته،خیلی دردبدیه،این درد عجب منوسوزونده،بین موندن ورفتن ،سخته،سخته ندونی کدومو انتخاب کنی رفتن یاموندن،دوراهی بدیه،خداکنم هیچکس تودوراهی نباشه.ازدست خودم شاکیم،ازاینکه همش باید اونی باشم که قلبم میگه،ازاینکه یه بار نشد دلم راضی باشه که یه کاری روکه من میخوام انجام بشه،ازاینکه همش بگم خداخدا ولی باز مجبوربه سکوت بشم،بدجوری دلم گرفته،ولی باید باورکنم این......خدا مث همیشه هواموداشته باش میدونی تنهاپناه بی کسیامی
راستی خدا"دلم هوای دیروز را کرده،هوای روزهای کودکی رادلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد،دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،الفبای زندگی رامیخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند،دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان،هر چه میخواهید بکشید،این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تودلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم،آن را نچینم چون گل بی وفاست.دلم میخواهد ...اما... می شود باز هم کودک شد؟؟؟؟..........
می گویند
پاییز غریب ارین فصل هاست
چون تابستان و زمستان بهار را میبینند
اما
پاییز نه
من زاده پاییزم بهار ندیده خزان شده ام
من زاده پاییزم خوب میدانم
پاییز غریبترین فصلهاست
راحت بخواب ای شهر ! آن دیوانه مرده است
در پیله ی ابریشمش پروانه مرده است!
در تُنگ، دیگر شور دریا غوطهور نیست
آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است
یک عمر زیر پا لگد کردند او را
اکنون که میگیرند روی شانه، مرده است
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است...
فاضل نظری
کـل دنـیا را هـم کـه داشـته بـاشی...
بـاز هـم دلـت مـی خـواهد...
بـعضی وقـتها...
فـقط بـعضی وقـتها...
بـرای یـک لحـظه هـم کـه شـده...
هـمه ی دنـیای یـک نـفر بـاشی...
از خدا بخواه
آنقدر بینهایت است که میتوانی با خیال آسوده
نشدنی هایت را به او بسپاری
و بدانی تنها وجود او ،
تمام غیرممکنهای زندگیت را ممکن میکند
:)
سلام خسته نباشی مطالبت خیلی عالی بود
اگر فرصت شد به وبم سر بزن خوشحال میشم
از حضور سبزتان موفق باشی
ممنونـــــــــــــازــــــــــــحظورتون
بهتونــــــــــسرــــــمیزنم
آپم بیا
اومدم..بعدا هم میام
برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم پاشو ببین چه برفی اومده! برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش، برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش، برف هجده سالگی را درست یادم نیست درمیان افکار یخ زده بودم، برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه و رد پاهایم، برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد... صادق هدایت
آپم بیا
جــواب دوسـتت دارم،مـرسے نیست
جـــواب دلـم برات تـنگ شده سکــوت نیست☹️
جـــواب شــب بخــیر،باے نیست
جـــواب دلــم گرفتہ،بیخــیال نیست
جــواب مواظــب خـودت باش، باشـہ نیست
جـــواب نگــرانتم،بے تفـاوتے نیست
جـــــواب خـــوبے،بـــدے نیست
جـــواب محــبت،بے محـبتے نیست
جــــواب اشـک از سـر دلتنگے،تحـقیر نیست
جـــواب دل ســاده،حـقہ بازے نیست
جــــواب بیقرارےِ دلِ تنــگ،سکـوت نیست
جـــواب معــرفت،بے معــرفتے نیست
جــواب با تــو بودن،فــراموشے نیست...❤️
اے کـــــاش هــمہ اینا رو رعــایت مـــیکردن،تا هـیچ دلے ساده نشـکنہ
تنهایی یعنی اینکه تو بزرگسالی دلت بغل بخواد.حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...
تنهایی یعنی هرروز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری روببینی...
تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری
تنهایی یعنی شباباهندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تاگوشات وبالشت
خیس شه...
تنهایی یعنی تواین هوای دونفره دلت بخوادبایکی بری قدم بزنی اماهرچی
فکرمیکنی کسی روپیدانکتی...
تنهایی یعنی شارژگوشیت تو24 ساعت یه خطش هم کم نشه...تنهایی یعنی ایکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شددیگه اس ام استم جواب نده...
تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!
تنهایی یعنی:من،تو،ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت . . .
تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!
تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!
تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!
تنهایی یعنی یه آدم بایه عالمه سوال بی جواب،یهنی یه دنیاحرف،یعنیچشم انتظاری،یعنی گریه کنی وتوآینه بگی چرا؟؟؟
آنقدر عاشقانه برای خدا زندگی کن،
که خـــــــــــــدا عـــاشــــقــانه بـگویـد تـــــــــــو را برای خودم ساخته ام ...
عــاشقانه های الهی چیز دیگریست،
بــه عــــشــــق خــــدا زنــــــــــدگی کن تـا خــــدا هـم ...
بــه عــشـــــق تــــو خــــدایی کـنـد ♡♡♡
گر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث
شادی و آرامشتان میشود .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در
سینه حس می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث
شادی و آرامشتان میشود .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در
سینه حس می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس
غرور می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است ...
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است .
اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که
با او گذرانده اید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .
اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس
سربلندی می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود
اگرچه در واقع چنین نباشد .
اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و
دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .
به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست؟؟؟؟؟؟
مَشــــتےمـــ✔ـــــن
⇜نـــــــــه
غلـــــــــط گیر دارم
⇜نــــــه پاک کــــــــــــن...
رو اســــــــم یکــــــی خــ✘ـــط زدم دیگـــــــه ازش گذشتم
بـــــهــ خــــودَمـــ اومـَــدَمــ دیــــدَمـــ 22 ســــآلَـــمـــهــ
کُـــلـــیـــ وَصـــلـــهــ و حَـــرفـــ هَــــمــ بــآرَمــ
وَلـــیــ کُـــدومـــشـــ وَصـــفـــ مَـــنـــ و حــــالَـــمـــهـــ ؟!؟!
بــــیــــخـــیـــآلــ وَصـــلـــهـــ زَدَنـــ کـــآرهـــ مَـــردُمـــ ایــــنـــ عـــآلَـــمـــهـــ
هَنوزَم قُفلَم روتـ
هَرچَـ ـند کِه حضورِتـ .. .
هَمِه جـآ فَقَط بآعِـثـِ اُفتَم بـود ...
شُـــســتــم اَشـــکــام
کُــشــتَـــم دردامـــو
دیـــدمـــ مــنــ بـــا تـــو
اوجــ ســـرمــــارو
ه لطف بی معرفتی دوستان فهمیدم
معرفت گنجینه ای است که اگه انسان نداشته باشه انگارهیچ چیز ندارد !
_____________________________-
سلام عزیز طرف ما هم بیا خوشحال میشیم
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﻔﺴﯽ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﺷﻌﺮ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺑﺪﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﻓﺸﺮﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﻢ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺯﻭﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ
ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺷﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺳﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﺳﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺯﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﻢ
ﻃﺮﺡ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯾﺶ ﮔﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﺳﺖ
"ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻏﺰﻟﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺍﺳﺖ"
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ
ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﺎ ﻏﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﻔﺴﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻢ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺳﯽ ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺍﺳﺖ
آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند...
آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند...
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان...
آدمهایی که امروز...
...قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت...
آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می
زنند...
آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند
امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه...
آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ...
چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !!
هر چه بخواهند می کشند...
هر رنگ که بخواهند می زنند.
از غم نیاموزی چرا ای دلربا، رسم وفا؟
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند
از غم نیاموزی چرا ای دلربا، رسم وفا؟
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند
دلـــم گرفته
از این روزگاران بــی فروغ
از این تکـــرارهای نــــاپـایـان
دلم گرفته از این همه کــینه این همه دروغ
از این مردمان نـــا مهربان و بی وفـــا دلم گرفته
دلم برای کوچه پس کوچه های مهربــــانی ها تـــنگ است !!
من ، تکیده ام
میان انبوه " آشوبها "
پس نگاهـــت کی " قیام " میکند !
نه با خود چتر داشت...!!
ن روزنامه...
ن چمدان...
*عاشقش*شدم!!!
#از کجا
باید می دانستم؟! ..مسافر..است؟؟
با یادش تنها که باشی هر شبت یلداست....
وقتی کسی در کنارت هست، خوب نگاهش کن:
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . . !
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . ! .
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ . . .
ﺯﻧﺪﮔﯽ انقدر ها هم طولانی نیست....
تقدیم به دوستانی که هیچ وقت کسی جایشان را پر نمیکند....
زندگی را امروز دریابیم❤️❤️
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک!
ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﯾﻠﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﯾﺪ ،
ﺷﺒﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﺍﺯﺍ ﺑﮑﺸﺪ ،
ﺑﺮﻓﯽ ﻫﻢ ﺑﺒﺎﺭﺩ ،
ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ ﻫﻢ ﭼﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ
ﺍﻧﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺣﺎﻓﻈﯽ ﻫﻢ .....
ﭼﻪ ﯾﻠﺪﺍﯾﯽ؟
ﭼﻪ ﺑﺮﻓﯽ؟
ﭼﻪ ﻓﺎﻟﯽ؟
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍﺳﺖ ،
ﻫﻤﻪ ﺷﺐ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﻪ ﺷﺐ ﻓﺎﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
یاد اشفته تو... ....
سلام اپم خوشحال میشم بیای[گل]
باش..میام

سلام مهربان...
اپم..
میام مهربان

تو میروی و غم تو می ماند
تو میروی و یاد تو می ماند
تو رفتنی بودی اما دل من
با رفتن تو باز عاشق می ماند
هرکجا باشی جایت سبز،
لبانت پر خنده باد
و مرا همین بس که دوستت دارم...
مثل دیروز
مثل امروز
تا ته فردا...

خدایا ...
این روزها کمی بیشتر هواست به من باشد...
هنوز زمستانت نیآمده است ...
ولی ....
اینجا دلی یخ زده است ...
خدایا ...
برای دلم امن یجیب بخوان ...
تا شاید این قلب نا آرامم، آرام گیرد ...
میبینی خدایــــا....
چقدر ساده ام ...
که فکر میکنم اگر نباشم ....
دلی برایم تنگ میشود ...
ولی ...
اگر نباشم ، فقط نیستم همین ...
خدایا هم اکنون من پر از هیچم ....
پس تو نقطه های روشن ایمانم باش ...
خدایا ...
من یک عذر خواهی به خودم بدهکارم ...
برای اینکه انسان بودم ...
برای اینکه ساده بودم ...
خدایا مرا بخاطر انسان بودنم ببخش ...
خدایا از تمام این دنیایت ...
فقط ...!!!!
انســــــــانم آرزوست ...
اولین بار
لب هایت را که بوسیدم
فهمیدم
که مومنان
برای رودی از عسل
چطور شب زنده داری می کنند
سه شاخه گل برات می فرستم
یکی از طرف خدا که نگهدارت باشه
دومی از طرف دلم که دوستت داره
و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده !
ﻟﺤﻈﻪای ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎش، ﺗﺎ از آن ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺮوﻳﻢ ﺗﺎ ﮔﻞ
ﻛـﻪ ﺑـﺒـﻨـﺪم از ﻧـﮕـﺎه ﺗـﻮ ﺑـﻪ ﻫـﺮ ﺳـﺘـﺎره ﭘـﻞ
ﻟﺤﻈﻪای ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎش، ﺗﺎ ﻛﻪ از ﺗﻮ ﻧﻔﺴﻲ ﺗﺎزه ﻛﻨﻢ
ﺗـﺎ از آن ﻟـﺤـﻈـﻪی ﺑـﺎ ﺗـﻮ، ﺳـﻔـﺮ آﻏـﺎز ﻛـﻨﻢ
ﺳـﻔﺮی ﺗﺎ ﺗﻪ ﺑـﻴﺸﻪﻫﺎی ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﺧﻴﺎل
ﺗﺎ ﺑﻪ دروازهﻫﺎی ﺷﻬﺮ آرزوﻫﺎی ﻣﺤﺎل
ﺳﻔﺮی در ﺧﻢ و ﭘﻴﭻ ﮔﺬر ﺳﺘﺎرهﻫﺎ
از ﻣﻴﻮن دﺷﺖ ﭘﺮ ﺧﺎﻃﺮهی ﺗﺮاﻧﻪﻫﺎ
ﻟﺤﻈﻪای ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎش
ﻟﺤﻈﻪای ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎش
سلام یاسی اپم خوشحال میشم بهم سربزنی
دلم شاعـــر
دلم عاشـــق
دلم رسوای عالـــم شد...
دلش سنگ و
دلش سنگ و
دلش از سنـــگ بدتر شد...
امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمی کاهد
همیشه هستی...همین حوالی...
یارو زبونش میگرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب،
دیب!
طرف میبینه نمی فهمه،
می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی
میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه
چیه؟
یارو می گه: بابا دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه:
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا.
خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه،
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
یکی از کارمندای داروخونه
میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره.
فکر کنم بفهمه
این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو
میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو میگه: آره،
همونه.
کارمند میگه: داریم! چطور
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
همه خیلی خوشحال شدن که
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون
کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه
چیه؟چیه؟چیه؟
چیه؟چیه؟چیه؟
می گه: بابا همون که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد.
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!
.
.
.
*دلم خنک شد، آخر نفهمیدی دیب چیه*
دیب دیبه خب


☆❤★❤☆❤★❤☆❤★❤☆❤★❤
_____-:¦:-_____ $
_________-:¦:-_$$$___-:¦:-
_-:¦:-_______$$$_$$$_____-:¦:-
__________$$$___$$$________
___$$$$$$$$$_(☆)_$$$$$$$$$$$
____$$$ _____ (♥ ♥) ______ $$$
____ $$$_____ (★) ______ $$$ __-:¦:-
____$$$______$$$________$$$
___$$$$$$$$$_$$$__$$$$$$$$$$
-:¦:- _____$$$_ $$$_$$$
_________ _$$$ _ $$$ ____-:¦:-
___-:¦:-_______$$$
______-:¦:-____ $___-:¦:-
____________ -:¦:-
☆❤★❤☆❤★❤☆❤★❤☆❤★❤
....داشت بارون میبارید.... دستمو گرفت گفت: قطره های بارون رو جمع کن........
من بدون هیچ حرفی قطره های بارون رو جمع میکردم....
صدای بارون داشت گوشمو نوازش میداد که صدای شیرینش توجه منو به سمت اون جلب کرد....
گفت بسه .. بیا اینجا......
با سرعت رفتم کنارش...
سرشو گذاشت رو شونه هام گفت..
من به اندازه این قطره هایی که جمع کردی دوستت دارم....
با لبخند گونه هاشو بوسیدم.....
دستشو محکم تو دستم گرفتم...
گفتم :من تو رو به اندازه قطره هایی که نتونستم جمع کنم دوست دارم.....................................
امیدوارم هیچ کس از عشقش دور نباشه.هیچ کس...........
ممنون ازتون...

بابت اینکه سر میزنین...
خواهشـــــــــــــــــــــزهراـــــــــخانم
چقدر قشنگ بود....عاااااااااالی
ﺧﺪﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ؟؟؟؟؟
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ ﺁﺩﻡ
ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﮐﺴﯽ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺴﺘﺖ ﺭﻭ ﻧﻔﻬﻤﻪ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻏﻢ
ﺑﺎﺷﻪ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﯾﻪ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﯽ، ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺨﻨﺪﯼ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﺎﺷﯽ، ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺎﺕ ﺭﻭ
ﺳﺮﮐﻮﺏ ﮐﻨﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺶ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻟﺖ
ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﻭ
ﺑﺸﮑﻨﯽ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ
ﺩﻟﺖ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻔﺴﺖ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ
ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﻧﺰﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﻝ ﺳﯿﺮ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﻨﯽ
ﺑﺎﻫﺎﺵ ...
ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺖ
ﻩﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﺭﻭ
ﺑﺸﻨﻮﯼ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺸﯽ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ
ﺑﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ،، زندگی
دیگه نمیدونم چی بنویسم.فقط میدونم بازم دلم گرفته،اصلا من کیم؟؟همونی که هیچ وقت نمیخوادعوض بشه ،همون که همه کنارش خوشن ولی خودش دلش یه دنیادرده ،همونی که سایه بی کسیای خیلیا بود ولی هیشکی سایه خودش نشد همونی که مهمون اشکای دیگران بود ولی هیشکی بغض خودشوندید،همونی که فکرمیکنی سختم هیچی منونمیشکنه ولی نمیدونستی که بایه تلنگرمیشکنم،همونی که همش مواظبه هیچکسی ازش ناراحت نشه،همونیم که خیلی حرفاتودلشه ولی بازسکوتوترجیح میدم .همیشه مهربون وصمیمی میخندم،همیشه باهمه صادق هستم،کوه دردم، خسته ام ولی بازمیخندم،شکست خوردم ازهمه لحاظ، دیگه نمیتونم بخندم،آره قلبم شکسته،خیلی دردبدیه،این درد عجب منوسوزونده،بین موندن ورفتن ،سخته،سخته ندونی کدومو انتخاب کنی رفتن یاموندن،دوراهی بدیه،خداکنم هیچکس تودوراهی نباشه.ازدست خودم شاکیم،ازاینکه همش باید اونی باشم که قلبم میگه،ازاینکه یه بار نشد دلم راضی باشه که یه کاری روکه من میخوام انجام بشه،ازاینکه همش بگم خداخدا ولی باز مجبوربه سکوت بشم،بدجوری دلم گرفته،ولی باید باورکنم این......خدا مث همیشه هواموداشته باش میدونی تنهاپناه بی کسیامی
راستی خدا"دلم هوای دیروز را کرده،هوای روزهای کودکی رادلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد،دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،الفبای زندگی رامیخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند،دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان،هر چه میخواهید بکشید،این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تودلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم،آن را نچینم چون گل بی وفاست.دلم میخواهد ...اما... می شود باز هم کودک شد؟؟؟؟..........
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ
ﯾﮑﯽ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺑﺎﺷﻪ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺘﺮﺳﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺪﻩ.
ﺳﻌﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺖ ﻧﮑﻨﻪ،
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﺸﯽ:ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺪﻩ
ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﺭﺳﯿﺪ؟
ﻗﺸﻨﮕﻪ: ﯾﻬﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﮐﻨﻪ،
ﯾﻬﻮ . . . ﺗﻮ ﯼ ﺟﻤﻊ .. ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ،
ﺑﮕﻪ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻬﺖ ﻫﺴﺖ.
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﻪ،ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ …
ﺁﺭﻩ …
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ!!!...............
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هر چه بدهد، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد.
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هر چه بدهد، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد.
می گویند
پاییز غریب ارین فصل هاست
چون تابستان و زمستان بهار را میبینند
اما
پاییز نه
من زاده پاییزم بهار ندیده خزان شده ام
من زاده پاییزم خوب میدانم
پاییز غریبترین فصلهاست
آنقدر دوستت دارم
که
خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم !!
تو می پرسی چقدر ؟
و من
با خود آهسته نجوا می کنم :
دریا چطور
حساب موجهایش را نگه دارد ؟!
پاییز از کجا بداند
هر بار چند برگ از دست میدهد ؟!
ابر چه می داند
چند قطره باریده ؟!
خورشید مگر یادش مانده
چند بار طلوع کرده ؟!
...
و من
چطور بگویم
چقدررررررررر دوستت دارم ؟؟ !!
خاکی خاکی ام ....
انکه دنیــــــــــــــــــــــ ـــــــایم بود چنان زمینم زدکه
تا اخر عمر باید خودم را بتکانم
پاییز آمده است پشتِ پنجره
بیا برویم کمی قدم بزنیم.
نگران نباش
دوباره بازمی گردانمت
به قاب عکس ...
دلتنگــــی...
پیچیـــده نیســتــــ
یکـــــ دلــــ...
یکــــ آسمـــــان...
یــکــــ بغــــض...
و آرزوهــــای تـَـــرکــــ خــــورده!
بــــهـ همیـــــن ســادگـی…
گـــــــــاهی بـــــــــــــه قــــدری دلـــــــــــــمــ...
برایـــــــت تنـــــــگ میشود کــــــه ...
حــــــــــاضرم حــــــــتی بادیگــــــری"ببینمت
می دانی ...
میدانی از وقتی دلبسته ات شده ام ؛
همه جا بوی پرتقال و بهشت میدهد ؟!
هرچه میکنم چهارخط برای تو بنویسم
می بینم واژه ها خاک بر سر شده اند !!
هر چه میکنم چهار قدم بیایم ،
تا به دستهایت برسم ؛ زانوهام میخمد !!
نه این که فکر کنی خسته ام ...
نه این که تاب راه رفتن نداشته باشم ؛
نه !
تا آخرش همین است
نگاهت به لرزه ام می اندازد !!
دوستت دارم
حتی اگر قرار باشد
شبی بی چراغ، در حسرت یافتنت
تمام پس کوچه ها را
زیر باران، قدم بزنم.
مرا فراموش مکن
راحت بخواب ای شهر ! آن دیوانه مرده است
در پیله ی ابریشمش پروانه مرده است!
در تُنگ، دیگر شور دریا غوطهور نیست
آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است
یک عمر زیر پا لگد کردند او را
اکنون که میگیرند روی شانه، مرده است
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است...
فاضل نظری
پیچیده بوی دوست در آن سوی پنجره
نفرین به هرچه پنجره وقتی که بسته است ..
احسان پرسا
باغ را خوب گشته ام
اما باز فکر می کنم
کسی لابه لای درختان پنهان است
این خیال
دل انگیز است و زیبا
حتی اگر
کسی لا به لای درختان پنهان نباشد.
+به چیزای خوب فک کن
-باشه
+الان داری به چی فک میکنی؟
-به تو...