یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

راز شمــــــــــــــــع چیه؟؟؟

 دکتر الهی قمشه ای


 چرا روی کیک تولد شمع روشن میکنند؟؟؟

 تا حالادقت کردید که توی مراسم عرفانی و روحانی و جاهای مقدس چرا شمع روشن میکنند؟
 تا حالا به این فکر کردید که چرا روی کیک تولد شمع میذارن،و لحظه فوت کردن شمع میگن آرزو کن؟
 راز شمع چیه؟ 
 عالم خلقت اگه تجزیه بشه به چهار عنصر می رسیم:آب...آتش...باد...خاک..
 ودر دل این چهار عنصر شعور الهی وجود داره...
 اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این چهار عنصر وجود داشته باشن استجابت دعا به شدت اتفاق میفته...
 شمعی که میسوزه این چهار عنصر رو با هم داره:
 موم شمع:خاک
 شعله شمع:آتش
 دود شعله:باد
 موم ذوب شده:آب
 وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنی به شعور الهی متصل تر میشی...
 ودعا به راحتی به عالم بالا میره و به استجابت میرسه اگه با قوانین خیر هماهنگ باشه...
 راز شمع اینه....
 برای همین در محراب ها و مکان های مقدس برای دعا کردن شمع روشن میکنن و روی کیک تولد شمع میذارن
 و لحظه ی فوت کردنش میگن آرزو کن...!!!
  الان بلند شو شمع روشن کن 
 ♥برای هم دعا کنیـــــــــــــم
نظرات 103 + ارسال نظر
مهرسا چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت 19:06 http://aamm2326.blogfa.com

زن بودن,غمگین ترین شادی دنیاست
و نمیدانی من به خاطرتو
چقدر به اشک هایم لبخند زده ام....

اشک مهتاب چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت 17:28 http://ehsasebinazir.blogsky.com

من راز غروب را نمیدانم
ولی غمی که در غروب است
آرامم میکند
شاید غروب بود که آشنا شدیم
و یا غروب بود که جدا شدیم

۞من دلــــٰʘ͜͡ʘَـم✍
۞شهــــٰʘ͜͡ʘَـوت✍
۞میخواد✍

۞شهـــٰʘ͜͡ʘَـوت✍
۞شاهـــٰʘ͜͡ʘَـرگ✍
۞تیغ بیـــٰʘ͜͡ʘَـڪآر✍

۞دســـٰʘ͜͡ʘَـتم✍
۞ سیـــٰʘ͜͡ʘَـگآرو✍
۞بزن این بـــٰʘ͜͡ʘَـآر✍

مهرسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 12:08 http://aamm2326.blogfa.com

غرور را دوست دارم!

گاهی غرور آخرین تکیه گاه است

وقتی همه چیزت را باخته ای!

غرور همچون نقابی‌ست که به پشتوانه اش می توانی

تصویر درهم ِ ویرانی‌ات را پنهان کنی!

… تو هیچ چیز از من نمی دانی

نمی دانی چه قدر سخت است

در برابر آن همه زیبایی تو

سیل نگاهم را پشت سد غرورم مهار کنم و

نقش کسی را بازی کنم که برایش

بود و نبود تو

خالی از اهمیت است!

تو بهتر از هر منتقدی می توانی تشخیص دهی

که بازیگر خوبی هستم یا نه؟!

مهرسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 12:07 http://aamm2326.blogfa.com

بــــــی تو...

صبـــح ،صبـــح استـــ...

ولـــی بخیــــر نیــست...

مهرسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 12:06 http://aamm2326.blogfa.com

وقتی " تو " آرزوی من شدی...
فهمیدم...
بعضی آرزوها دورند.....
خیلی دور...
با این حال...
اگر هنوز هم " تو " را آرزو می کنم...
شــایـد...

آرزویی زیبـاتـر از تــو ســراغ ندارم
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یوشیج:
یادت روشنم میدارد. ....

مهرسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 12:05 http://aamm2326.blogfa.com

حـُـــوصـــلـہ

هـــــیــــچْ ڪــَــسْ

را

جـُــز

یــاـב "تــــــ♥ـــــو "

نـــَــבارَمْ !!!

مهرسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 12:04 http://aamm2326.blogfa.com

محبوبم

اسمم قشنگ نیست

تو...

قشنگ صدایم میکنی

مهرسا یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 19:53 http://aamm2326.blogfa.com

گاهی دلم میخواهدننویسم

عاشقانه ننویسم
عاشقانه زندگی نکنم
عاشقانه راه نروم
عاشقانه فکرنکنم..

امــا...

تا یاد تـــــــ♥ــــــو می افتم
میبینم که

نمی شود....

مهرسا یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 19:53 http://aamm2326.blogfa.com

بـاعـشقت کـه قـدم مـیـزنی بـا آرامـش قـدم بـردار
عـجله ات بـرای چـیـست
تـمام دنـیا ایـنجاست در دسـت های تـو . . .

مهرسا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:06 http://aamm2326.blogfa.com

مرا باشمع نسبت نیست در سوز
که او در شب سوزد و من شب و روز

مهرسا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:05 http://aamm2326.blogfa.com

سوز دل با شمع گفتم قطره ی اشکی فشاند
بخت را نازم که یاری مهربان دارم چوشمع

مهرسا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:03 http://aamm2326.blogfa.com

سرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

نیلوفر پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 19:21 http://nafasi76.blogfa.com

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...

نتونه به هیچکی اعتماد کنه هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه ...

نتونه اخرش برسه به یه بن بست ...

تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه ...

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه اسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...

خیری از اسمون هم ندیده
مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!
بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره ...
خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...
خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!
خیلی سخته ادم احساس کنه خدا انو از بنده هایش جدا کرده ...
خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا ...
پرده ی گناهات انقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه.... ؟!

مهرسا دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 13:36 http://aamm2326.blogfa.com

بوی نارنج میدهی عشق من....
بهار می آیی یا پاییز میرسی؟

نیلوفر دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 11:38 http://nafasi76.blogfa.com

یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه

بدی هاش یادت میره

نامردیش یادت میره

بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره

وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره

فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!

raha یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 15:12 http://rahaafrughi.mihanblog.com

فوق العاده بوددددددددددددددددددددد

تنکـــــــــــــــــس

نیلوفر یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 09:40 http://nafasi76.blogfa.com

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهداشت منم
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
آنکه هرگز نگشود دفتر احساس توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم
آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر برافراشت منم
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم
او که عاقل شد و راه خردش جست توئی
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ..

فوقــــالعادهـــــبود

اشک مهتاب جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 20:14 http://ehsasebinazir.blogsky.com

سلام مهربان...
ازتون دعوت میکنم به وبلاگم تشریف بیارید..
خوشحال میشم نظر زیبای شمارو تو پست تولد داشته باشم

بارانا پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 19:06 http://o0ilovegod0o.blogfa.com/

ماهیگیر دلش سوخت

این بار ماهی بود که از تنهایی قلاب را

رها نمی کرد...

بارانا پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 19:06 http://o0ilovegod0o.blogfa.com/

خدایا درمن کسی هست که صدا می زند تو را

به فریادش برس

یا خدا

اشک مهتاب سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:14 http://ehsasebinazir.blogsky.com

به رفتن تــو سفر نـــه فرار میگویند
به این طریقه ی بازی قمار میگویند

به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد

هنــــوز مثل گذشته"نگار"میگویند

اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر

به من اهالـــــی جنگل شکار میگویند

مرا مقایسه بــا تـــو بگو کسی نکند

کنار گل مگر از حسن خار میگویند؟!!

تو رفته ای و نشستم کنار این همدم

به این رفیق قدیمی سه تار میگویند

اشک مهتاب سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:14 http://ehsasebinazir.blogsky.com

چقدر زیبا تا حالا به این موضوع دقت نکرده بودم...
ممنون.

نظرلطفتونه....
خواهش

مهرسا دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 11:26 http://aamm2326.blogfa.com

تنگی نفست رو ننداز گردن آلودگی هوا
ببین دلت کجا گیر کرده ...

مهرسا دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 11:25 http://aamm2326.blogfa.com

دلم تا برایت تنگ می شود
نه شعر می خوانم
نه ترانه گوش می دهم
نه حرفهایمان را تکرار می کنم

دلم تا برایت تنگ می شود
می نشینم
اسمت را
می نویسم
می نویسم
می نویسم
بعد می گویم
این همه او
پس دلتنگی چرا ؟

مهرسا دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 11:24 http://aamm2326.blogfa.com

ﺩﻟﺘــــنگی هم ...

حس ﺟﺎﻟﺒﯿـﺴﺖ ...!

داغ ﻧﯿــــﺴﺖ ...
اﻣﺎ ...
ﻣـــــــــــﯿﺴﻮﺯﺍند

مهرسا شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 20:05 http://aamm2326.blogfa.com

عــشق هــمـین خـنـده هـای سـاده تــوست
وقــتی بـا تـمام غـصه هـایـت مـی خـنـدی
تــا از تـمام غـصه هـایـم رهـا شــوم . . .

نیلوفر پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 12:28 http://nafasi76.blogfa.com

خیلی سخته با بغـــــــــــض بنویسی با خنــــــــــــده بخوانند….

در جایی که هَمه زغال فروش شده اَند و دیگران را سیـــاه میکنَند بیا کَمی از مد

افتاده باشیم !!!!

سپید بِِمانیمـ…..

اَگه یه زن تــــــــــــــو رو اونقدر دوستـ داشته باشه که از آرزوهــــاش به خاطرت بگذره ، از خدا یه عمر تازه بخواه….
یه عــــــمر واسه خوشبَخت کردنش خیـــــــلی کَمه!

بی گناه پــــــای چوبه دارمیخندید، انگارنمیدانست دوره ضرب المثــــــل هاتمام شـــده ……

بـــــــهــــــــار و این‌همه دلتنگی؟
نَـــه،
شاید فرشته‌ای فصل‌ها را به اشتباه
ورق زده باشــــد

دَرد دارد. وقتی میرَود…..و همه می گویند: دوستَت نَداشت….و تــــــــو نمیتوانــی به هَمه ثابِت کنی هرشب با عاشــــــــقانه هایش خوابـــت می کرد…

امیدوارم آنقدر خوبــــــــــــ باشیم و زیبا زندگی کنیم که وقتی از خـــط پایان زندگی می گذریم کسی دستـ نزند…

چَند روزیست سیــــــــــگارهم دلـــــم را میزَند…
میلی ندارم بِِِِهشــ …اما…
بــــی انصافیست آنطور ک مرا ترکـــــ کردند..ترکــشـ کنم…

چه حرف بی ربطیست که مـــــــــــــرد گریه نمی کنـــدگاهی آنقدر بغــــــــض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنـی

بــــــــــه مَن مجوزچـــــــــــاپ نمی دهند.میگویندداستانی کـِه نوشته ای
قابل
باورنیست.امامن فقط خاطراتَــــــــــم رانوشتمـ

چه انرژی عَظیمی می خواهَد کنترل اَولین قطره اَشـــــــ ـــــک برای نَچٍکیدن !!!

چه رابطه ای استــــ بین گلوی تو و چشمان من ؟تو بغضـــــــ میکنی ، چشمان من خیــــــــس می شوند …

بــــــــزرگی روحَت را میان دستانَت پنــــــــهان کن که بزرگ بودن میانـ این

هَمه مردم کوچَک سَخت استـــ

دلـــــــ ـ ـ ـــم درد میکند…
انگار خام بودند خیـــــــــــال هایی که به خوردَم داده بودی….

یه میــــز هَرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میـــــز نمیشه…
کســــی رو پیدا کن که پایه ت باشــــه

چِه افـــــــکار غریبــــــــی داشت کـــرم ابریشم ؛ تمام عمر قَفس میساخت وَلی فِکر پریدنــــ داشت!

گاهی جلوی آیــــــنه می ایستَم…خودم را در آن میبینم… دست روی شانه هایَش میگذارم…..ومیگویَم چِه تحملی داریـــ

خــــــدایـــــــــا!
من ایمان دارم
ایمان دارم به اینکه هر که دلش هوایی تو شود
تو هــــــــــ ــوایش را داری…

"لعنت به اون شبی که دیدمش و عاشقش شدم،و لعنت به اون روزی که دستشو گرفتم."

نیلوفر چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 10:38 http://nafasi76.blogfa.com

مثل خدا باش …
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن …
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن …
مثل خدا باش ،
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن …
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن …
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن …
مثل خدا باش ،
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن …
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش …
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن …
مثل خدا باش ،مهربان تر از همه ….

مهرسا سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 13:02 http://aamm2326.blogfa.com

من آسمان را نمى خواهم
دلِ دریایى ات برایم کافى ست
به چشمانت ، خیره شده ام
نمى دانى ..........
اگر نگاهت نبود . جان داده بودم
اینک ، عطرِ حسِ وجودم را
که عطرِ شقایق هاىِ دشتِ غروب است
در سبدى به نام قلبم مى گذارم
و …………..
به قلبِ با شکوهت ، تقدیم مى کنم

مهرسا سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 13:01 http://aamm2326.blogfa.com

مگذار فرجام این عشق
رفتن تو باشد و چشم انتظارى من
دلم کنار خاطراتت خیمه زده
و هواى سرد بهمن ماه را در آغوش گرفته
یادت هست ، گفتى :
** دلت همیشه با من است **
و من گفتم :
** دلم از غم یک عمر خسته است **
آن گاه تو با نگاهت ، چشمان خسته ام را
نوازش کردى و گفتى :
** با من بمان که من با تو زنده ام ** !!!!!!
کاش امروز بودى و من مى گفتم :
** دیدى ، همه ى حرف هایت دروغ بود ** ……!!
نمى دانم تو چه مى گفتى اما .......
من باز غرقِ باران مى شدم
و با برف ، دردِ دل مى کردم ..............!!!!!!!

مهرسا سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 13:00 http://aamm2326.blogfa.com

*به نام آفریدگارش*
مرد فقط براے یک هدف آفریده شد
و آن هم براے آرامش قلب یک بانو ....

مهرسا سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 12:59 http://aamm2326.blogfa.com

00:00

ساعت از نیمه شب شرعی امشب رد شد..

من کجا ، خواب کجا ، چون خبرت نیست مرا...؟
عاشقان هم همه خوابند در این موقع شب....

بی گمان یک دل ویران شده از عشق فقط بیدار است...!!!

نیلوفر سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 09:58 http://nafasi76.blogfa.com

چشمم به حرف آمده و بی قرار لب
کی بشکند سکوت مرا بی گدار لب

تقدیم تو هزاره ی من! یک هرات چشم
نا قابل است سهم تو یک قندهار لب

"بودا" دل من است که تخریب می شود
بوسه است مرهم دل و مرهم گذار لب

می رقصمت چنین که تویی در نواختن
نی لب کمانچه لب دف و چنگ و دوتار لب

در حسرتم که اول پاییز بشکفد
بر شاخه ات شکوفه ی سرخ انار لب

بارانا دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 18:34 http://o0ilovegod0o.blogfa.com/

یک یاس سفید در رنگ امید باهرچه صفا ازسوی خدا درشکل دعا تقدیم شما



سلام خدا بد نده ، ان شاءالله که هر چه زودتر خوب بشید و سلامتیتون رو بدست بیارید

ممنونم بارانا خانم از دعاتون...سپاس فراوان

نیلوفر دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 10:30 http://nafasi76.blogfa.com

گفتم که شاید درد از این با هم نشستن هاست

برخاستی٬رفتی و آتش از دلم برخاست

آواره ام!برگرد!در من قصر شیرین است

یک تکه از خاک وجودم خانه لیلاست

چشمان من خاصیّت بخشندگی دارند

یک روز می بینی که چشمان تو هم زیباست

چیزی نگو ٬امشب صدا را باد خواهد برد

حسی که در دل داری از پیراهنت پیداست

من خسته ام...عمریست یک دیوانه در قلبم

سر می زند بر سنگ و میپرسد:کسی اینجاست؟

من عاشقم٬او نیست٬اما هر دو تنهاییم

من بی خودم تنهایم و او با خودش تنهاست

نیلوفر دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 10:30 http://nafasi76.blogfa.com

عاشقت هستم ولی پُرم از درد

من کوهم؛ آری یک مَردَم، مَرد

اشکهایم را نمی بینی ..... خیالت راحت

عاشقم اما، نیستم دیگر چشم به راهت

دلم شکست اما، هنوز کوهم؛ یک کوه

یک کوه نمی شِکَند با هزار غم و اَندوه



با دیگری خندیدی و دلم را کَردی سرد

ندیدی بی وفای اَت؛ چه ها با من نکرد

ای بانویِ آرزوهایِ مَن، برگرد و نگاه کُن

تا خوب ببینی نبودنت، چه کَرده با این مرد

parastesh یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 19:50

پستت رو اول نخونده بودم ولی الان که خوندم خیلی زیباس واقعا زیباست:))

نیلوفر یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 11:02 http://nafasi76.blogfa.com

صور داشتن چیزی یا کسی فقط یه توهّمه ... یه توهّم ِ دوست داشتنی!

اما حقیقت اینه که : هیچ چیز و هیچ کس به من تعلق نداره.

وقتی دنیای پر از تظاهر اطرافم،یهو آوار شد رو دلم

به شدت احساس تنهایی و دلتنگی کردم

رنجیـــدم

بغــض کــردم

و ... بــاریـــدم .





اما حالا می دونم که همه ی داشتن ها،فقط خیال و توهّمه، در اصل هیچ وقت،هیچ چیز و هیچ کــس، به من تعلق نداشته پس اگه هیچی به من تعلق نداره چرا از نبودن اونا باید احساس "تنها شدن" کنم؟!اینکه حس کردم به هیچ کس تعلق ندارم جز خدا، اینکه حس کردم هیچ کس دوستم نداره جز خدا،حس قشنگی نیست،پره از دلتنگی،پره از پوچی،پره از یه تنهاییِ عمیق..حسی که طول کشید تا بهش برسم و این رسیدن انقدر تلخ بود که تمام موجودیتم رو زیر سؤال برد.

همه ی آدمهای اطرافم سرجاشونن،همه ی چیزهایی که دارم،سرجاشونن اما انگار من جابجا شدم !می دونم که هیچ کس و هیچ چیز متعلق به من نیست و من متعلق به هیچ کس نیستم . می دونم که تنها بودم و الآن هم تنهام .

انگار تنهایی واقعی ترین حسی هست که همیشه وجود داره.

درسته

نیلوفر یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 11:01 http://nafasi76.blogfa.com

زِنـــدِگی دَر اَعماقِ عادَت ها

هیج فــَــرقی با مـَـرگ نـَــدارد

تــــو مـُـــردِه ای

فـَـقـَــط مـَـعنای مــَــرگ را نـِمی دانـــی...

نیلوفر یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 11:00 http://nafasi76.blogfa.com

[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]
[قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
[گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل][قلب][قلب]

نیلوفر یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 10:59 http://nafasi76.blogfa.com

ا که خلوت میکنم با خود؛ صدایم میکنند!
بعد ؛ از دنیای خود کم کم جدایم می کنند!
.

«گوشه گیری» انتخابی شخصی و خودخواسته ست
پس چه اصراری به ترک انزوایم می کنند!
.

مثل آتشهای تفریحم که بعد از سوختن -
اغلبِ مردم به حال خود رهایم می کنند!
.

«ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات»
مردم این شهر اینگونه دعایم میکنند!!!
.
احتمالاً نسبتی نزدیک دارم با «خدا»
مردم اغلب وقت تنهایی صدایم میکنند !
.
مثل خودکاری که روی پیشخوان بانک هاست
با غل و زنجیر پایم جابجایم میکنند!

نیلوفر یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 10:59 http://nafasi76.blogfa.com

عجیب است رسم روزگار

بــعد از چند دقیقه به پزشکــمان اعــتماد میکنیم

بــعد از چند ســـاعت به کــلاهــبردار

بعداز چند روزبــــــه دوســـت

بعد از چند مـاه به همکـار

بعداز چند سال به همسایه

اما بعداز یک عمر

چرا به خدا اعتماد نمیکنیم؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد