یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

همیشه باید کسی باشد...

همیشه باید کسی باشد ....
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد ....
بایدکسی باشد ....

که وقتی صدایت لرزید بفهمد ....
که اگر سکوت کردی بفهمد ....
کسی باشد که اگر بهانه گیرشدی بفهمد ....

کسی باشد که اگر سردرد را بهانه می آوری برای رفتن و نبودن بهفمد به توجهش احتیاج داری ....
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری ....
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیر باران ...

برای بوییدن...
برای بوسیدن...
برای یک آغوش گرم تنگ شده است...
همیشه باید کسی باشد...

همیشه ..!

هرگز رهایش نکنید ...

کسی را پیدا کنید که :
هیچگاه از بوسیدن شما خسته نشود .
وقتی احساس حسادت میکنید ، شما را در آغوش بگیرد .
وقتی عصبانی هستید شما را درک کند و ساکت بماند .
وقتی حالتان خوب نیست ، دستتان را بگیرد .
آینده خود را با شما تصور کند و برایش برنامه ریزی نماید .
وقتی چنین کسی را یافتید ... 

... هرگز رهایش نکنید ...

مرگ

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯼ ﺍﺑﺮﯾﺸﻤﯽ ﺑﺎﺷﻢ

ﺍﺷﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﻏﻤﮕﯿﻦ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ
ﮐﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺶ
ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻭ ﻧﮕﺎﻫﺶ
ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺭﻭﯾﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎ ﮔﯿﺮ ﮐﻨﺪ
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺯﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
که افسردگی اش طبیعی است
ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﺍست
دیگر وقت آن است که مرگ بیایبد
وشاخ هایش را در دلم فرو کند

الهام اسلامی