یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

وقتی که چشات ابره

وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
آفتاب به نگاه تو ، کلی بدهی داره


ماه روزا میاد مکتب،پیش مژه نازت

بارون شده شاگرد،شب تاسحرسازت

 

پروانه میاد دورت،تنها واسه مردن
مردن پیش چشم تو،یعنی همیشه بردن

 

دریا شنیدم عصرا،موتومیزنه شونه
راستی دیگه فهمیدم، محض چی پریشونه

 

پیش یه نگاه تو،کوها همیشه مومن
بیچاره گلا پیشت،یک عمره که محکومن

 

کوها توزمستونا از دوره که پربرفن
پیش تو میان هیچن،درحد دو تا حرفن

 

رنگین کمونم سادس،پهلوی تو بی رنگه
چشمای تو که باشه،جای آسمون تنگه

 

با اسم تو سیمرغا،پر میکشن و میرن
بابرق نگاه تو میسوزن و میمیرن

 

دربون دو چشماته،هرچی نور و سیارس
دفترچه ابرا از،حرفای مژت پارس

 

صحراها زیردستت گرما رو می آموزن
زیبا آتیشا از رو،چشمای تو میسوزن

 

قطبا زیر دست توشیش ماه میبینن دوره
تو قلب تو دائم شب ،دستات همیشه ظهره

 

جنگل با اون آوازش،تو چشمای توگم شد
شمشاد اومد و پیشت،خم شد،قدگندم شد

 

من هرچی بگم ازتو ، با اون جذبت دوره
راس گفتی چه کاری بود،شاعر مگه مجبوره؟

 

من متهمم باشه، تو داوری و قاضی
هم میتونی شاکی شی،هم مهربون و راضی

 

حرف حالا و فردا،مثل همیشس زیبا
جز تو همه یعنی هیچ،تو یعنی،خود دنیا

مریم حیدر زاده

نظرات 6 + ارسال نظر
مهسا شنبه 12 مهر 1393 ساعت 16:37 http://irongirls.blogfa.com/

انسان به سه بوسه تکمیل میشود ،

بوسه ی مادر که با آن پا به عرصه ی خاکی میگذاری ،

بوسه ی عشق که یک عمر با آن زندگی میکنی ،

بوسه ی خاک که با آن پا به عرصه ی ابدیت میگذاری

هدیه جمعه 11 مهر 1393 ساعت 02:19 http://avayezendegii.blogfa.com

خدایا آرامش شب را نصیب کسانی کن که

آسایش روز را نصیب دیگران می کنند


سلام، وبلاگتون زیباست. منم تازه یه وبلاگ ساختم. خوشحال میشم سر بزنید و اگه موافق باشید تبادل لینک کنیم

لینک شدید...

roya پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 14:38 http://sokooteaeshgh.blogfa.com

عشق یعنی :
چون خورشید، تابیدن بر شب های دوست و چون برف ،ذوب شدن بر غم های دوست . . .




مرسی

مهرسا پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 13:13 http://aamm2326.blogfa.com

سلام.
تبریک میگم دایی شدی!
ان شاالله خوش قدم باشه!
مهرسا خیلی اسم قشنگیه

مهرسا پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 13:12 http://aamm2326.blogfa.com

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم ، یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود ، اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم...

Aysan پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 10:05 http://aloneeeeeee.blogfa.com

بیمــاری سَختــی گرفتــــه ام..

نامَش تنهایــی است...!

دَرد عَجیبـــی دارد مدام از درد بــه خودَم مــی پیچَــم...!!

بــه سُـراغ هَـر طبیــبـی مــیروَم سَخت مــی گریــزَد...!!

از دست زَدن بــه آن از دَرمانَش ...!

گویــی تَرس دارَد از سرایَت این ناشنـاختـــه...!

سُــرفـه کــه میکنَــم...!

تمام درد ها و غصـه هایَــم مـی پاشَــد روی دستمال...!

این لَختــه لَختـه ها خون نیست...!

ذَره ذَره وجودم است ..!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد