ببین تمام من شدی ، اوج صدای من شدی
بتِ منی شکستمت وقتی خدایِ من شدی
ببین به یک نگاه تو تمامِ من خراب شد
چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد
به ماه بوسه می زنم ، به کوه تکیه میکنم
به من نگاه کن ببین به عشقِ تو چه می کنم
به ماه بوسه می زنم ، به کوه تکیه میکنم
به من نگاه کن ببین به عشقِ تو چه می کنم
من و به دست من بکش ، به نام من گناه کن
اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن
نگو به من گناه تو به پایِ من حساب نیست
که از تو آرزویِ من بجز همین عذاب نیست
هنوز می پرستمت ، هنوز ماه من تویی
هنوز مومنم ببین تنها گناه من تویی
به ماه بوسه می زنم ، به کوه تکیه میکنم
به من نگاه کن ببین به عشقِ تو چه می کنم
به ماه بوسه می زنم ، به کوه تکیه میکنم
به من نگاه کن ببین به عشقِ تو چه می کنم
قربونت توبهتری داداشم؟چخبرا
؟
سلامتیخبرا پیش شماسخواهری
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی اتفاقا میخواسم عوضش کنم
خو پ عوضش نمیکنم
راسی میای کام میدی ادرستم بزار تا بتونم ج بدم من ادرست حفظم ولی اون یکی نویسنده بلد نیس واسه همین میگم
واقعا..........
عوض نکن همی قالب قشنگه
خوب
باش---آدرسم میزارم..
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :
یکی بود..
هنوزم هست..
خدایا همیشه باشد …
خدایا همیشه باشد …
سلام مجکرم از حضورت در وبلاگ
خواهش میشه...
به بعضیا باس گفت : این جمله ی دوستت دارم . . .
سلام و احوالپرسی نیست که به هر کی میرسی میگی . . .
امید را هیچ وقت ازکسی نگیرید شاید این تنهاچیزی است که او دارد
درسته...
من چه ساده ام که
گمان میکنم اگر نباشم
دلی برایم تنگ میشود
اما حقیقت این است که
اگر نباشم فقط نیستم
همین...
میان مرغان مهاجر آن که در انتهاست شاید ضعیف ترین باشد
شاید اما ...
دل بسته ترین است ...
چه آرام
میآیی و میروی
بیهشدار حضور
چه آرام
روییده میشوی
در تنفس خیال
به گاه بنبست یأس
و چه آرام
شکوفه میدهی
غنچه را به امید
در انتهای ترس خزان
ای آرامترین مژدهی احساس
در همیشهی ماندن
رضا نیکخو
زیبا بود......شعر با مفهوم هست
بــاران ..
فـــقط ..
همین جایی از قصّه ،
که من ایستاده ام می بـــارد !
دو قدم این طرف تر ..
دو قدم آن طــرف تر ..
همیشه آفــتـاب است !
سلام... خواهش میکنم.
علیک سلام .....تشکر.
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…
گاهی وسط خــــــــــیابان!!!
ســـــــــــردت میکنند؛
داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات
تمـــــــــام نمیشوند…تمامـــــــــت میکنند
واقعا درسته
درود بر کسانی که :
از پاکیشان دوستی آغاز می شود؛
از صداقتشان دوستی ادامه می یابد؛
و از وفایشان دوستی پایانی ندارد ...
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی !
در خـاطـری کـه " تـویـــــی " دیگـران فراموشنـد بهترینم
مانده تا برف زمین آب شود.
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات.
مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سمبوسه و عید.
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری میرسد از روزن منظومه ی برف
تشنه ی زمزمه ام.
مانده تا مرغ سرچینه ی هذیانی اسفند صدا بردارد.
پس چه باید بکنم
من که در لختترین موسم بیچهچه سال
تشنه ی زمزمهام؟
بهتر آن است که برخیزیم
رنگ را بردارم
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم.ﺪ
ممنون....خیلی زیبا بود..رویا خانم
گه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید…
زیاد عجله نکن…
یه روز با دلـــت کاری میکنه که دستات بلرزه…
مرسی سر زدید
جالب بود
مرسی
ممنونم
ایشالا شما هیچ وقت غمگین و دلگیر نباشی
خواهش شلمان خانم...یا خدا
از الان به بچم حسودیم میشه
توله سگ چه مامانی داره(^_^)........
توله خر هم داریم
سلام
ممنونم
چیزه مهمی نیست خوابه دیگه چشم گریه نمی کنم
ممنون که اومدین
دوست ندارم ناراحتی کسی رو ببینم
گل:
سلام گل]
خــــــــــدایا
خواستم بگویم تــنهایم
اما…
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد
چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو … ولی عجیب دلتنگم
فدات داداشی
مرسی نسرین خانم
آدم ها لالت می کنند...
بعد هی می پرسند...
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست..
آدم ها لالت می کنند...
بعد هی می پرسند...
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست..
من ااخرش نفهمیدم شما پسری یا دختر
خخخخخخ
من که براتون نظر میدم..پسرم
سلام داداش مجتبی
اولا ممنون بخاطر همراهی همیشیگیت
دوما پستت فوق العاده هستش بخصوص عکسش
مررررررسی سایگل خانم
از این پس تنها ادامه میدهم، در
زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم... میخواهم تنهاییم را
به رخ این هوای دو نفره بکشم.....!
باران نبار من نه چتر دارم نه یار...
هوایت که به سرم می زند
دیگر در هیچ هوایی،
نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است هوایِ بی توئی!
هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من ...
اهلی که کردی آدم ها را
تو می شوی
مسئول دلشان
باید خدایی کنی برایشان
نگذاری تنگ شود
بگیرد
درد بیاید
اهلی که کردی آدم ها را
رفتنت
برایشان
حکم صندلی زیر پای اعدامی می شود
گردن ِ اعتمادشان
جرئت عاشق شدنشان را
می شکند ...
ممنون سایگل خانم
ببین به یک نگاه تو تمامِ من خراب شد!!!
سلام.
شرمنده اقا مجتبی دیر به دیر سر میزنم...البته به یادتون هستم!
دشمنتون شرمنده مهرسا خانم
ما هم بیادتونیم!
گـــناهش پــــآیِ تـــو....
بـــ ه هــــیچ عشقـــ ی.دیگــــر ایــــمان ندآرمـ.
کــــآفـر شده اَم..
←←هر چند می گویند:
سر بی عشق به تن بار گناهیست عجیب..!!
مرسی سر زدید
گاهــــــــی.....
ﺣﺘـی ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ
نگاﻩ ﮐـﻨﻢ ،
ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺟﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ...
اول براش تازگی داری... دنبالته
براش جذابی... همش میگه دوست داره
میشی سنگ صبورش...
کم کم...
عادی میشی... اضافی میشی...
یه تازه رو پیدا میکنه... فراموش میشی...
تنهات میذاره...
"عشقهای امروزی" یعنی این ...!!
همه هم اینطوری نیستن مهرسا خانم
قشنگ بود
چشمهاتون قشنگ میبینه رها خانم
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
اشک میفهمد غم افتادهای مثل مرا
چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بیدرمانشان را مرگ درمان میکند
مرسی
بـــه بــــــــعــــضـــــی یا هم بایــد گــــفـــت✘✘✘
⇩عـــــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــق یعنی⇩
☜بـــبــــریـــش خــــونـه ی بــــخــــت✔
نــــه خونه خــــالــی روی تـــخــــت✘
باید عشقت رو برد توی تور ...نه خونه خالی بعدشم توی گور
وَقـتـی وآسِـهـ نـآمُـوسِِ خُـودِتـ سَـگـ مـیـشـی
وآسِـهـ نـآمُـوسِـهـ مَـردُم گُـرگـ نَـشُـو
حـآجـی
دُخـتَـرِ حُـرمَـتـ دآرِهـ نَـ لِـذَتـ
واقعا حرف زیبایی...کو گوش شنوا
چ عکسی
زیباست..مگه نه..............براتون همین شعله های آتیشو با هر کسی که لیاقتتون رو داره آرزو دارم.
قشنگ بود
مرسی
برخی درختان، زمستان را تاب نمی آورند و دل به سرما می سپارند.
اما شکفتن، پاداش آنهایی است
که امید بهار دارند.
بسیار زیبا بود..
چشمات زیبا میبینه مهسا خانم
دستم به سمت تلفن می رود و بر میگردد
مانند کودکی که به او گفته اند
شیرینی روی میز برای مهمان هاست....
متشکرم سر زدی نسرین خانم
چه تــــــــــلخ است علاقه ایـــ کهـــ عـــــــــادت شود
عـــــادتیـــــ کهــــــ بــــــــــــاور شود
بـــــــــاوریـــــ کهــــــ خاطـــــره شود
و خاطـــــــــره ایـــــ کهــــ درد شود..
آقا مجتبی
عالی بود...
ممنون اشکان خان