یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

خانه ای خواهم ساخت...

 خانه ای خواهم ساخت


که در و پنجره اش قفل شود


تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود


میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن


آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز


من دگر پیر شدم


خسته


زمین گیر شدم


پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز


با دلم بازی بس است


این چراغ آخر است


بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم


بنویسم و مرور فکر خویش


خاطرات تلخ و ریش


دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم


دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا


درد دارم بخدا

آی فرشته


آی فرشته..................


نمیخاستم آرامشو ازت بگیرم

نمیخاستم  خورشیدت غمگین  باشه

نمیخاستم که چشات بارونی و خیس

سهم تو گریه باشه  تنهایی باشه 


آی فرشته..................


آرزوم بوده که خوشی توی دلت

مثل یه دشت پر از  شقایق باشه

روی طاقچه ماه برات مثل یه آینه

سیب سرخ  بهشتی هم برات چیدنی باشه

 

آ ی فرشته...............


من اگه بی کس وتنهام غمی نیست

تو به فردا ها به خوشبختی بیندیش

همه ی کهکشونا هم ارزونی تو

تو به دنیایی خوب و دیدنی بیندیش


...


عشقم دلخوشی منی همیشه

به تماشای گل لبخند تو بوده

خودم آشنای دردم اما برا خاطر تو از خوشی میخونم


              تقدیم به نیلا که نفس منه