یاس ارغوان
یاس ارغوان

یاس ارغوان

شعر عاشقانه


ابر شدم، صدا شـدی ... شـاه شدم گـدا شدی

شعر شدم، قلم شدی .... عشق شدم، تو غم شدی


عشق من ، دریای من .... آسوده در رویای من


این لحظه در هوای تو .... گمشده در صدای تو


من عاشقم؛ مجنون تو .... گمگشته در بارون تو


مجنون لیلی بی خبر ... در کوچه‏ های‏ت در به در


مست و پریشون و خراب .... هر آرزو نقش بر آب


شاید که روزی عاقبت .... آروم بگیرد در دلت


 

کنار هر ستاره ای ..... نشسته ابر پاره ای

من از تبار سادگی ..... بی خبر از دلدادگی



ماه شدم، ابر شدی .... اشک شدم، صبــر شدی

برف شدم، آب شدی ... قصه شدم، خواب شدی


عشق من ، دریای من .... آسوده در رویای من


این لحظه در هوای تو ... گمشده در صدای تو


من عاشقم؛ مجنون تو .... گمگشته در بارون تو


مجنون لیلی بی خبر ... در کوچه‏های‏ات در به در

مست و پریشون و خراب .... هر آرزو نقش بر آب


شاید که روزی عاقبت .... آروم بگیرد در دلت